ریشه ها اندیشه ها


ریشه ها اندیشه ها

بی زبان باشم ز بس از قلم خواهم نفس این کجا و آن کجا شوق دیدن ها کجا چهره در چهره ، رو به او، گفتن ها کجا در زمستانی که گل یخ می زند سنگری باید ز تن پوش سفید برق قندیلانِ بلور ، آورد شوقیشاعر:رضا شاه شرقی

بی زبان باشم ز بس
از قلم خواهم نفس

این کجا و آن کجا
شوق دیدن ها کجا
چهره در چهره ، رو به او، گفتن ها کجا

در زمستانی که گل یخ می زند
سنگری باید ز تن پوش سفید

برق قندیلانِ بلور ،
آورد شوقی پدید

ریشه ها
ریشه ها ،میدهد بر ما نوید
بعد سرما را امید
پنجه در سنگر زنیم تا که نور آید درون


بداهه ی بود تقدیم شد به جناب خسرو فیضی به پاس یاد نگار حکیم فردوسی

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


دانلود آهنگ حسین رحیمی ریگی برگرد