در دل من دمی نگر . . .


در دل من دمی نگر . . .

شوقِ تو در دلم چنان ، شعله کِشَد به آسمان ناله کُنم چو هر زمان، من ز چنان چنین کنم در دلِ من دَمی نگر ، شعله شدم ز پا و سر آتشِ جان ازآنِ توست، من نه بخودهمین کنم گوش شده تمامِ من ، در ره توستشاعر:پژند محرر صفایی

شوقِ تو در دلم چنان ، شعله کِشَد به آسمان
ناله کُنم چو هر زمان، من ز چنان چنین کنم

در دلِ من دَمی نگر ، شعله شدم ز پا و سر
آتشِ جان ازآنِ توست، من نه بخودهمین کنم

گوش شده تمامِ من ، در ره توست جانِ من
بهرِتو ورضای توست، آنچه هم آن واین کنم

آآآه ، دگر در این قفس، از چه برآورَم نَفَس
وعده ی دل به لامکان، زین قفسِ زمین کنم

ای سرِ من به خاکِ تو، ای دلِ من هلاک تو
بوسه به تربتت کنون ، با دهَنِ جبین کنم

حلقه ی بودنِ من و، گوهرِ مهرت ای عزیز
جان و دلم فدای این، گوهر وآن نگین کنم

ناله ی بوف گشته ام، آب ز سر گذشته ام
ترکِ سُخن کنون در این، جملهِ آخرین کنم

خندهِ شعله بین و اَشک، در نگهِ حزینِ شمع
لب چوگشایم ازغمت، جانِ جهان غمین کنم

پژند.

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


ببینید | بمباران شدید محله شجاعیه توسط جنگنده‌های اسرائیلی