سایهٔ خیال خامم روی خورشید افتاده
کجا پیدا میشه رنگی از سیاهی بالاتر
منو تو دوخط صافیم که به هم نمیرسیم
مثل ریلای موازی توی یک کوه و کمر
یکیه راه دوتامون باید این راهو بریم
مقصد نهایی عشقه، منو با خودت ببر
هنر عاشقی اینه هرکی از خودش گذشت
میرسه به اوج لذت، اینه اون اصل هنر
اگه راستشو نمیگم که چقد دوست دارم
واسه اینه که خدامون نره از کوره به در
سیب سرخ و گندم انگار واسه ما بهونه بود
گناهو به جون خریدیم که بیایم به این سفر
دست و دل میلرزه وقتی ناراحت میشی ازم
میگم ایندفعه نیافتم، توی دوزخ خطر
یادمون باشه از این پس همه لحظههای عمر
غیر عاشقی گناهی نزنه از ماها سر
کجا پیدا میشه رنگی از سیاهی بالاتر
منو تو دوخط صافیم که به هم نمیرسیم
مثل ریلای موازی توی یک کوه و کمر
یکیه راه دوتامون باید این راهو بریم
مقصد نهایی عشقه، منو با خودت ببر
هنر عاشقی اینه هرکی از خودش گذشت
میرسه به اوج لذت، اینه اون اصل هنر
اگه راستشو نمیگم که چقد دوست دارم
واسه اینه که خدامون نره از کوره به در
سیب سرخ و گندم انگار واسه ما بهونه بود
گناهو به جون خریدیم که بیایم به این سفر
دست و دل میلرزه وقتی ناراحت میشی ازم
میگم ایندفعه نیافتم، توی دوزخ خطر
یادمون باشه از این پس همه لحظههای عمر
غیر عاشقی گناهی نزنه از ماها سر