دیدار تو


دیدار تو

اینجا تمام ثانیه ها لنگ میزنند اندرفراق توبه رخ چنگ میزنند امید تاکه بیایی خبر ازآمدن نشد اینجا قطار زندگی راهمه سنگ میزنند آقا نیامدی و جهان را خوشی که نیست درانتظارنان صبوری به دل تنگشاعر:محمد ابوالفضلی قمصری(افشان)

اینجا تمام ثانیه ها لنگ میزنند
اندرفراق توبه رخ چنگ میزنند
امید تاکه بیایی خبر ازآمدن نشد
اینجا قطار زندگی راهمه سنگ میزنند
آقا نیامدی و جهان را خوشی که نیست
درانتظارنان صبوری به دل تنگ میزنند
امید قوت روزانه بیچارگان شده
ازبهر دیدنت پشت پای برمرگ میزنند
مویم تمام سفید گشته وحاصل مرانبود
خجلت زعمر کشیده موی رنگ میزنند
ترسم خدای نکرده ندیده تو را روم
هرگزروا مباد به دامن لکه ننگ میزنند
گوشم سپرده بر نسیم تاخبرآید زتو مگر
گویی قیام توشده هرجا کوس جنگ میزنند
حرفی درست نمی شنوی یک کلام هم
این جاهلان همه دم از فرهنگ میزنند
آیا شنیده ای ضرب المثل آب وقورباغه را
در پادگان نگر سربازهابرسر سرهنگ میزنند
آخرکجا نهان شده ای یک نشان مباد ز تو
از بهردیدن تو صحبت از صد فرسنگ میزنند

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


تست هوش تشخیص دو خواهر : کدام پسر 2 خواهر دارد؟