کوچه غمگین


کوچه غمگین

کوچه‌ای غمگین، به دیوار تکیه زده بود از عابر‌ان و ساکنانش، شدیدا دلخور بود غم و شادی‌ها عشق‌ و عاشقی‌ها و جدایی‌هایی، تلخ‌تر از تلخ را در سینه نگه داشته بود او حالا فراموش شده‌ بود دیگرشاعر:محمد فتاحی

کوچه‌ای غمگین، به دیوار تکیه زده بود
از عابر‌ان و ساکنانش، شدیدا دلخور بود
غم و شادی‌ها
عشق‌ و عاشقی‌ها
و جدایی‌هایی، تلخ‌تر از تلخ را در سینه نگه داشته بود
او حالا فراموش شده‌ بود
دیگر آب و جارو زدنی در کار نبود
دیگر اسمش را هم کسی به خاطر نمی‌آورد
کوچه‌ به بن بست رسیده بود
و در گوشه‌ای از این شهر
در حالی که به تیر برق‌ها می‌خندید
از بی توجهی‌ها پایمال
و به خرابه‌ای تبدیل شد...

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


گرگی ناگهان وارد بیمارستان شد/ اما زمانی که پرستاران علت را فهمیدن، نتوانستند جلوی گریه...