اما شد ...


اما شد ...

نباید این جهان زندان انسان می شد اما شد تمام عمر صرف لقمه ای نان می شد اما شد نباید تیره می شد روزگارِ بخت این مردم شب نامردمانْ راحت چراغان می شد اما شد نباید عشق درگیر هوس می شد ولیکنشاعر:رضا محمدصالحی

نباید این جهان زندان انسان می شد اما شد
تمام عمر صرف لقمه ای نان می شد اما شد

نباید تیره می شد روزگارِ بخت این مردم
شب نامردمانْ راحت چراغان می شد اما شد

نباید عشق درگیر هوس می شد ولیکن شد
نباید چاه جای ِماه کنعان می شد اما شد

شغادان دام گستردند در راه جوانمردی
نباید خدعه سهم پهلوانان می شد اما شد

کمان ِعشق و تارِ دل، به هم پیوسته رامشگر!
نباید حاصلش رنج فراوان می شد اما شد
( رضا محمدصالحی)

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


عکس عجیب غفوریان پربازدید شد!