ادب برابر خدا؛ روش الگویی حضرت عیسی به هنگام دعا


ادب برابر خدا؛ روش الگویی حضرت عیسی به هنگام دعا

روش انبیای الهی در قرآن به هنگام درخواست از خداوند منان به صورت عام، این بوده است که حضرت حق را با عنوان «رب» مخاطب قرار داده و خواسته خود را بیان می‌کرده‌اند و می‌توان گفت تناسب برآورده شدن حاجات و رعایت ادب در گفت‌وگوی با خدا، به اظهار بندگی و پذیرش ربوبیت حق است.

ادب برابر خدا؛ روش الگویی حضرت عیسی به هنگام دعابه گزارش ایکنا از خراسان رضوی، حضرت عیسی(ع) پس از تولد، برای آرامش‌خاطر مادر و دور کردن سرزنش‌های قوم از حضرت مریم، شروع به سخن کرد. اولین سخنش این بود: «إِنِّی عَبْدُاللَّهِ»، «من بنده خدا هستم.» ابوالمحاسن گوید: «چون حضرت مریم اشارت به عیسی کرد که این حال از وی پرسید، در این وقت، مردم سنگ‌ها برگرفته بودند که مریم را سنگسار کنند، چرا که عیسی به سخن درآمد، گفتند: «آن امر عظیمی است». از او پرسیدند: «یا غلام من انت؟»، «توکیستی؟» عیسی از آنها روی بگردانید، زکریا(ع) آمد و گفت: «ای غلام، اگر تو را در سخن گفتن دستوری داده‌اند، با من بگوی که تو کیستی؟» عیسی گفت: «إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ»، «من بنده خدایم» و این اولین سخنی بود که حضرت به کار برد تا ثابت کند افتخارش به عبودیت خدا است.

نه تنها خود به این اعتراف زیبنده شد، که به دیگران نیز امر فرمود تا این زینت را برگیرند. آنجا که گفت: «یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّی وَرَبَّکُم، ای بنی‌اسرائیل خداوند را که پروردگار من و شما است بپرستید.» (مائده: 72). سرلوحه راه و رسم زندگی در مکتب حضرت عیسی مسیح، عبادت و بندگی خدا است. حضرت در سخنانش این مطلب را عملاً به دیگران نشان داد، از جمله آیات قرآن، گفت‌وگویی است که حضرت عیسی(ع) با پروردگار خویش داشته است و قرآن آن را چنین حکایت می‌کند:

«إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ مَنْ یَضِلُّ عَنْ سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ»،( انعام: 117)«فَکُلُوا مِمَّا ذُکِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَیْهِ إِنْ کُنْتُمْ بِآیَاتِهِ مُؤْمِنِینَ»، (انعام:118) و به یادآور زمانی را که خداوند فرمود: «ای عیسی بن مریم، آیا تو به مردم گفتی من و مادرم را غیر از خدا دو معبود خود بگیرید». عیسی گفت: «خدایا! تو منزهی. برای من سزاوار نیست آن‌چه سزاوار و حق من نیست، بگویم. اگر گفته بودم، به تحقیق تو می‌دانستی. تو می‌دانی آن‌چه در من است و من نمی‌دانم آن‌چه در وجود تو است، به درستی‌که تو بسیار غیب می‌دانی.

من به آنها نگفتم جز آن‌چه تو امر کردی، اینکه خدای من و خدای خودتان را عبادت کنید. من تا زمانی‌که در میان آنان هستم، شاهد رفتار آنهایم. پس چونکه من را از آنها بگیری، تو خود رقیب آن‌هایی و تو بر هر چیز شاهدی. اگر آنها را عذاب کنی، به درستی که آنها بندگان تو هستند. اگر آنها را ببخشی، به‌ درستی که تو عزیز و حکیمی»(انعام: 117،118)

حضرت عیسی(ع) در این کلام، رعایت ادب را از این جا آغاز کرد که اولا خدای متعال را از آنچه لایق ساحت اقدس او نیست، منزه دانست و قبل از آن‌که خود را از آن‌چه به او نسبت داده اند، منزه بداند، خداوند را از داشتن این نسبت منزه داشت.

ثانیا، حضرت به جای آن که بگوید «من چنین سخنی نگفتم»، می‌گوید: من کوچکتر از آن هستم که کسی درباره‌اش توهم کند که چنین حرفی را زده‌ام تا نیازمند به انکار باشد، برای من شایسته نیست، چیزی را که حق من نیست، بگویم.

ثالثا، با این سخن که مگر می‌شود کسی چیزی بگوید و از محدوده علم خدا، که به جمیع غیب محیط است، بیرون باشد. حضرت خدای جل و علا را بزرگ می‌شمارد. از این‌رو، می‌گوید: «اگر من چنین سخنی را گفته بودم قبل از همه، خدا نسبت به آن آگاه بود. خداوند آن‌چه را که در ما وجود دارد می‌داند، اما ما از آن‌چه در وجود حق است، بی‌خبریم.»

رابعا، حضرت می‌گوید: «من فرمانبردار محض خدایم. آن‌چه امر فرموده بود، انجام دادم و آن، شعار عبودیت حق بود.» خامساً، حضرت می‌گوید: «ولایت، فرمان و دستور از آن خداست. خداوند منان تا به حال به من امر کرده بود، در میان آنها باشم و من مطیع بودم و حال هر آن‌چه دستور فرمایند، امتثال خواهم کرد.»

در جای دیگر، وقتی حواریون اصرار کرده و درخواست مائده نمودند، حضرت را در تنگنای سؤال از ذات مقدس حق قرار دادند، حضرت فرمود: «قَالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ اللَّهُمَّ رَبَّنَا أَنْزِلْ عَلَیْنَا مَائِدَةً مِنَ السَّمَاءِ تَکُونُ لَنَا عِیدًا لِأَوَّلِنَا وَآخِرِنَا وَآیَةً مِنْکَ ۖ وَارْزُقْنَا وَأَنْتَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ، پروردگارا! برای ما مائده‌ای از آسمان نازل فرما که عیدی برای امروزیان و آیندگان و معجزه‌ای از تو باشد و به ما روزی ببخش که تو بهترین روزی‌دهندگانی»(مائده: 114)

با بررسی سخن حضرت به این نکته می‌رسیم که چه تفاوت چشمگیری میان کلام حواریان و کلام حضرت عیسی(ع) است. حضرت عیسی(ع) این مائده را، اولاً: به عنوان «عیدی» که به او و امتش اختصاص داشته باشد، عنوان نموده است.

ثانیا: سخنان طولانی حواریان را درباره فواید نزول آن، از قبیل اطمینان دلهایشان و علمشان به صدق گفتار مسیح و شهادتشان بر مائده همه را با جمله کوتاه «وَآیَةً مِنْکَ» خلاصه کرده است، این خلاصه‌گویی در برابر مقام والایی ربوبی ادب به شمار می‌آید.

ثالثا: چون بیان این درخواست بر حضرت عیسی(ع) بسیار سنگین بود، حضرت در واقع در تنگنای این عمل قرار گرفته بود با ترکیب «اللَّهُمَّ رَبَّنَا» درخواست خود را آغاز نمود. درحالی که، سایر انبیاء، دعای خود را تنها با کلمه «رب» شروع می‌کردند، این زیادتی در دعای حضرت، برای رعایت ادب نسبت به موقعیت دشوارتر خود بود.

رابعا: «غرض خوردن» را که حواریون مقدم بر همه اغراض خود بیان‌کرده بودند، حضرت آن را در آخر بیان کرد و از طرفی لباس زینت برآن پوشانید. پس از آن که گفت: «و ارزقنا» در ذیل آن اضافه کرد: «أَنْتَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ، تو بهترین روزی‌رسان هستی»، تا به وجهی ثنای الهی نیز باشد.

با این نوع سخن گفتن، حضرت به صورت عملی و الگویی به قوم خویش فهماند که در برابر خداوند مقتضای ادب آن است که باید با عناوین مناسب از خداوند منان تجلیل به عمل آورد و درخواست‌هایی که از اهمیت بیشتری برخوردار است، با بیان اثرات معنوی مطرح نمود.

منابع:
ابن‌منظور، محمد، لسان العرب، بیروت، داراحیاء التراث العربیه، ۱۴۱۶ق.
امین، نصرت بیگم، مخزن العرفان، اصفهان، انجمن حمایت از خانواده های بی سرپرست، بی‌تا.
ابن کثیر، اسماعیل، تفسیر القرآن العظیم، بی‌جا، دار الاندلس، بی‌تا.
بغدادی، علی، تفسیرالخازن، مصر، مطبعة التقدم العلمیة، بی‌تا
پیرو، آلن، فرهنگ علوم اجتماعی، ترجمه دکتر باقر ساروخانی، تهران، کیهان، ۱۳۷۰.
جرجانی، ابوالمحاسن، تفسیر گازر(جلاءالاذهان و جلاءالاحزان)،۱۳۳۷.
دهخدا، علی اکبر، لغتنامه، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۲۵.
رازی، ابوالفتوح، تفسیرابوالفتوح رازی، بی‌جا، چاپخانه علمیه، ۱۳۳۴ ش.
رازی ، فخرالدین، التفسیرالکبیر، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۱ ق.
زمخشری، محمود، تفسیر الکشاف، تهران، آفتاب، ۱۳۷۳.
شعاری‌نژاد، علی اکبر، فرهنگ علوم رفتاری، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۵.
طبرسی، ابی علی الفضل، تفسیر مجمع البیان، بیروت، دارالاحیاء التراث العربیة، ۱۳۷۹ ق.
عباسی‌مقدم، مصطفی، نقش اسوه‌ها در تبلیغ و تربیت، قم، دفتر تبلیغات، ۱۳۷۹.
عروسی الحویزی، عبدعلی، تفسیرنورالثقلین، قم، مطبعة الحکمه، ۱۳۸۵ ش.
فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیرالصافی،بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۳۶۲ ش.
قطب محمد، روش تربیتی اسلام، محمدمهدی جعفری، شیراز، دانشگاه شیراز، ۱۳۷۵.
قمی،عباس، سفینة البحار، کتابخانه سنایی، ۱۳۶۳.
لوبون، گوستاو، روح التربیة، ترجمه عادل زعیتر، مصر، مطبعة داراحیاء الکتب العربیة، ۱۹۴۹م

انتهای پیام

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه گوناگون

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید
منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


دیکته شب | دیکته کلاس اول دبستان