روایتی خواندنی از پرستار جهادگر دفاع مقدس همراه با آلبومی از خاطرات


روایتی خواندنی از پرستار جهادگر دفاع مقدس همراه با آلبومی از خاطرات

دفاع مقدس، نه تنها صحنه‌ی دلاور مردی‌های مجاهدان نستوه اسلام، بلکه عرصه‌ای برای جلوه‌گری‌ حرکت‌های زینب‌وار زنان ایرانی بود، زنانی که چون زهرا حسین زاده با جان و دل از مجروحان جنگی پرستاری کرده و برای اسلام و انقلاب از داخل بیمارستان‌ها و نقاهتگاه‌ها جهاد کردند.

شاید بتوان دفاع مقدس را عرصه‌ای مهم برای نمود جایگاه والا و موثر زنان ایرانی عنوان کرد، عرصه‌ای که نشان داد زنان غیور این سرزمین در راه اسلام و انقلاب، جان خویش را هم کفن‌پوش می‌کنند. بانوانی که ابراهیم‌وار فرزندان و شوهرانشان را به خط مقدم جبهه‌ها عازم کرده و علاوه بر پرستاری، در پشت جبهه و در شهرهای خود نیز آذوقه و مایحتاج رزمندگان را فراهم می‌کردند تا ایران اسلامی سبز بماند و تنومند شود.



پرستاری که ۱۱ عملیات دفاع مقدس حضور داشت

زهرا حسین‌زاده یکی از همین بانوان موثر در دوران دفاع مقدس است که داوطلبانه و جان برکف به دل مناطق جنگی زده و به پرستاری از مجروحان هزار زخم جنگی پرداخته است. حسین‌زاده، بانوی پرستاری است که در ۱۱ عملیات دفاع مقدس حضور داشته و علاوه بر تلاش ۲۴ ساعته در عملیات‌ها، از صحنه‌های مختلف آن عکس‌برداری کرده و اکنون، آلبومی بی‌نظیر از دفاع مقدس را در خانه‌اش دارد.

روایتی خواندنی از پرستار جهادگر دفاع مقدس همراه با آلبومی از خاطرات

او، به طور کامل در ۱۱ عملیات دفاع مقدس از اولین عملیات در سال ۵۹ تا سال ۶۵ و تا اتمام عملیات والفجر ۸ در منطقه جنگی حضور داشته و در این رابطه می‌گوید: برای آماده‌سازی نقاهتگاه‌ها، پیش از آغاز عملیات و پیش از رزمندگان، به منطقه رفته و نقاهتگاه‌ها و بیمارستان‌ها را آماده می‌کردیم تا رزمندگان می‌آمدند؛ در اوایل جنگ که همه داوطلب و حزب اللهی بودیم طی ۱۵ و نهایتا یک ماه، عملیات‌ها به پیروزی می‌انجامید و رزمندگان بازمی‌گشتند و بعد از آن نیز جمع‌آوری کرده و حدود پنج روز بعد از رزمندگان، بازمی‌گشتیم.

این بانوی پرستار که از اولین عملیات دفاع مقدس که تحت عنوان "عملیات ثامن الائمه" انجام شد، در جبهه‌ حضور داشته و در اتاق عمل در کنار پزشکان و جراحان به مجروحان جنگی رسیدگی می‌کرد، ادامه می‌دهد: ما بین عملیات‌ها به بیمارستان شهید معیری تهران می‌رفتم و دوباره در عملیات بعدی عازم منطقه می‌شدم، البته اعزام به مناطق جنگی هم آسان نبود و به سختی و داوطلبانه اجازه حضور پیدا می‌کردم.

او اشاره می‌کند: در اوایل جنگ نفوذی‌ها امکان لو دادن عملیات را نداشتند و عملیات‌ها هم زودتر تمام می‌شد، اما بعدها با برخی خیانت‌ها، عملیات‌ها نیز طولانی می‌شدند؛ چنانچه در یکی از عملیات‌ها، یک نفر چراغ سبزی به دشمن داده بود و مواضع ما هدف موشک دشمن قرار گرفت، در این حال به همراه جراحان داخل اتاق عمل بودیم که سقف اتاق خراب شد اما دست از عمل جراحی نکشیدیم و به کار خود ادامه دادیم.

روایتی خواندنی از پرستار جهادگر دفاع مقدس همراه با آلبومی از خاطرات

روایتی خواندنی از پرستار جهادگر دفاع مقدس همراه با آلبومی از خاطرات

عملیات بیت المقدس "آزادسازی خرمشهر"، پنجمین عملیاتی بود که بانو حسین‌زاده بعد از عملیات‌های والفجر مقدماتی و فتح المبین در آن حضور داشته و در نقاهتگاه شهید کلاهدوز اهواز خدمت‌رسانی کرده است؛ او در مورد این عملیات می‌گوید: بعد از این‌که کمبود امکانات و نقاهتگاه را گزارش دادیم، حدود ۱۰ نقاهتگاه هر کدام با ظرفیت ۷۰۰ تخت در ورزشگاه تختی اهواز برپا شد؛ تعداد مجروحان به حدی بالا بود که که روزانه سه مرتبه تخت‌ها تخلیه شده و مجروحان جایگزین مستقر می‌شدند. به گونه‌ای که روزانه در هر نقاهتگاه ۲۰۰۰ مجروح پذیرش می‌شد. ۲۴ ساعته مشغول مداوا بودیم و به تمام مجروحان رسیدگی می‌کردیم.

او با اشاره به نیایش‌های شبانه خود برای آزادسازی خرمشهر در عملیات بیت‌المقدس، تعریف می‌کند: عملیات بیت المقدس طولانی بود و بسیار ناراحت بودم که چرا خبر پیروزی رزمندگان نمی‌رسد، با وجود خستگی‌ها، در تاریکی‌های بامداد، نور اندکی از گوشه پنجره افتاده بود که زیر آن به دعا نشستم و دعای توسل خواندم و نذر کردم اولین کسی باشم که بعد از شنیدن آزادی خرمشهر شیرینی پخش می‌کنم.

او از شادی لحظات بعد از شنیدن خبر آزادسازی خرمشهر را هم نیز تعریف می‌کند و می‌گوید: اول صبح راننده آمبولانس را دنبال شیرینی فرستادم، اما مردم شهر همه شیرینی‌ها را پخش کرده بودند و تنها یک جعبه‌ای به من رسید که آن را بین مجروحان پخش کردم؛ بعد از شنیدن خبر فتح خرمشهر مجروحانی که نمی‌توانستند راه بروند، از شوق ایستاده بودند و ابراز خوشحالی می‌کردند.

روایتی خواندنی از پرستار جهادگر دفاع مقدس همراه با آلبومی از خاطرات

وضعیت وخیم مجروحان شیمیایی

بانوی پرستار دوران دفاع مقدس، تعداد بالای مجروحان عملیات بدر و خیبر و وضعیت وخیم مجروحان شیمیایی را هم مورد اشاره قرار داده و ادامه می‌دهد: در این عملیات‌ها رزمندگان اسلام بمباران شیمیایی شدند، روزانه ۱۰ هزار مجروح در هر نقاهتگاه پذیرش می‌کردیم، حتی پله‌ها و چمن ورزشگاه نیز پر بود از مجروحان جنگی. وضعیتشان هم بسیار وخیم بود و باید هر دو ساعت به احوالشان رسیدگی می‌شد، کم تعداد بودیم اما خستگی نمی‌فهمیدیم و تلاش می‌کردیم تا به همه برسیم. رزمنده‌های مجروح نیز بعد از مداوا، از ما قدردانی می‌کردند و برایمان نامه می‌نوشتند که شما فرشتگان خداوندید...؛ هنوز هم نامه‌ها را نگه داشته‌ام.

او، به حضورش در عملیات رمضان هم اشاره کرده و با نشان دادن تصاویری از مجروحان آن عملیات که در آلبوم خود دارد، یادآور می‌شود: در این عملیات در بیمارستان جندی‌شاپور اهواز بودم و تعداد مجروحان بسیار بود و جراحتشان به گونه‌ای بود که حتی نمی‌شد نگاه کرد، اما مجروحان را به سرعت پانسمان می‌کردیم.

او با بیان این‌که رزمندگان در این عملیات با زبان روزه به مقر خود عزیمت می‌کردند و چون با دست خالی در مقابل دشمنی که تا بن دندان مسلح بود، می‌جنگیدند، تعداد مجروحان در این عملیات هم بسیار بالا بود، اضافه می‌کند: در آلبوم خود تصاویر مجروحان این عملیات را دارم و حتی مجروحی بود که تمام بدنش را بانداژ کرده بودیم؛ یک مجروح دیگر نیز به علت شدت جراحات بعد از هفت ساعت عمل جراحی، به شهادت رسید.

روایتی خواندنی از پرستار جهادگر دفاع مقدس همراه با آلبومی از خاطرات

حسین‌زاده به پیروزی رزمندگان در دشت عباس طی عملیات فتح المبین نیز اشاره کرده و از تسخیر سایت ۵ روایتگری می‌کند و می‌گوید: در این عملیات بین اندیمشک و سایت ۵، دشتی مسطح و صاف به نام دشت عباس وجود داشت که رزمندگان نمی‌توانستند تجهیزاتشان را به سایت پنج که توسط بعثی‌ها تصرف شده بود برسانند و دشمن از سایت۵، اندیمشک، شوش، دزفول و اهواز ... را مورد هدف قرار می‌داد و علاوه بر مواضع رزمنده‌ها، شهرها را هم بمباران می‌کرد.

او ادامه می‌دهد: حتی هواپیماها نیز برای این‌که مورد هدف قرار نگیرند با چراغ خاموش تردد می‌کردند. شرایط باعث شده بود تا بسیاری از مجروحان از شدت خونریزی در اطراف دشت شهید شوند. بعثی‌ها هم در هر یک متر سنگر زده و آذوقه و وسایل عیش و نوششان را هم آورده بودند و خیال می‌کردند تا سال‌ها در این منطقه خواهند ماند که امداد الهی به مدد رزمندگان اسلام آمد و طوفانی عظیم دشت را فراگرفت. بعد از فتح سایت پنج، به آنجا رفته و عکس‌های یادگاری گرفتیم.

روایتی خواندنی از پرستار جهادگر دفاع مقدس همراه با آلبومی از خاطرات

روایتی خواندنی از پرستار جهادگر دفاع مقدس همراه با آلبومی از خاطرات

روایتی خواندنی از پرستار جهادگر دفاع مقدس همراه با آلبومی از خاطرات

بانوی جهادگر دوران دفاع مقدس با اشاره به آثار و از خودگذشتگی رزمندگان، خاطرنشان می‌کند: ۷۰۰ کمپوت تحویل داده بودند و نگران بودیم که فقط به گروه اول رزمنده‌ها برسد، اما چون تعارف و ایثارگری رزمندگان بسیار بود، به همه رزمندگان رسید و بقیه را هم بازگرداندیم. حقیقتا که دوران دفاع مقدس صحنه اعجازگری خداوند بود و داشته‌های اندکمان هم برکت پیدا می‌کرد و امدادهای غیبی همواره وجود داشت.



دفاع مقدس، عرصه پیروزی خون بر شمشیر است

او به کمبود تجهیزات پزشکی در اوایل جنگ اشاره کرده و می‌گوید: تجهیزاتمان بسیار ناقص و اندک بود، وسایلی هم که برده بودیم بسیار ناقص بود و ما با انبوهی از مجروحانی مواجه بودیم که جای جای بدنشان جراحت داشت و ترکش خورده بود. تعداد مجروحان همانند برگ‌های فصل پاییز بود که از درخت ریخته باشد، چراکه در مقابل دشمنی مجهز، دستشان خالی بود. و به راستی که دفاع مقدس همانند عاشورا، عرصه پیروزی خون بر شمشیر است.

او که از ابتدا تا انتهای عملیات‌ها داخل اتاق عمل و به صورت شبانه روزی به مجروحان جنگی رسیدگی می‌کرد، در این رابطه یادآور می‌شود: حتی فرصت نداشتیم لباس‌هایمان را عوض کنیم و فقط موقع نماز لباسم را عوض می‌کردم و حتی خوردن و خوابیدن را هم فراموش می‌کردیم و خستگی را نمی‌فهمیدیم، چراکه کارمان برای خدا بود. جراح ارتوپد، دکتر حبیب الهی نیز که پیش ما در منطقه حضور داشت، به قدری عمل جراحی کرده بود که خون رگ‌های دستش لخته بسته بود، او را به زور از مناطق جنگی دور کردند. دکتری هم بود که یک ماه نتوانست از اتاق عمل خارج شود و مدام عمل می‌کرد، به گونه‌ای که رییس بیمارستان به دیدنش آمد.

روایتی خواندنی از پرستار جهادگر دفاع مقدس همراه با آلبومی از خاطرات

بانو حسین‌زاده که جمعا ۲۵۵ روز در جریان عملیات‌ها حضور داشته است، ادامه می‌دهد: بعد از پایان عملیات تکمیلی والفجر ۸ در سال ۶۵، مجددا در عملیات حضرت محمد(ص) داوطلب اعزام شدم اما چون از ادارات عازم می‌شدند، اعلام کردند که دیگر نیازی به حضور ما نیست، از این رو در بیمارستان شهید معیری تهران به خدمت خود ادامه دادیم و علاوه بر سایر بیماران به مجروحان جنگی هم رسیدگی می‌کردیم.

او بعد از اتمام حضورش در عملیات‌ها و مناطق جنگی، همچنان از پای ننشته و اقدام به برگزاری برنامه‌های فرهنگی تبلیغی در مقابل تبلیغ دشمنان و منافقان می‌کرد، به گونه‌ای که تعریف می‌کند: در بیمارستان نیز مخالف و منافق در کنارمان بسیار بود اما با اخلاق اسلامی آنقدر تبلیغات می‌کردیم که برخی از مخالفان نیز با ما همگام شده و به مجروحان کمک می‌کردند، علمای برجسته را برای سخنرانی به بیمارستان دعوت می‌کردیم و در مناسبت‌های مختلف برنامه برگزار کرده و نماز جماعت و دعای توسل برپا می‌کردیم. کارمان شیفتی نبود و همه ساعات در تلاش بودیم.



فعالیت‌های فرهنگی بانوی پرستار بعد از جبهه

روایتی خواندنی از پرستار جهادگر دفاع مقدس همراه با آلبومی از خاطرات

او با بیان این‌که ابتدا در کلاس‌های اخلاق، دین و نهج البلاغه و... حضور یافته و خودسازی می‌کردیم و سپس تبلیغات را انجام می‌دادیم، ادامه می‌دهد: بعد از سال ۷۴ که بازنشسته شدم، فعالیت‌های فرهنگی را در توان خود ادامه دادم. یک و نیم سال هم برای اهالی کوی جماران تبریز قرآن تدریس کردم که الحمدالله خوب آموخته‌اند.

بانوی پرستار دوران دفاع مقدس در مورد دلیل عکس‌برداری‌هایش نیز می‌گوید: توسط شهید آوینی دوره‌های فیلمبرداری را گذرانده بودم و علاقه بسیاری برای ثبت وقایع داشتم تا به یادگار داشته باشم. اوایل جنگ دوربین نبرده بودم اما بعدها اجازه گرفتم و با خود دوربین بردم تا از صحنه‌های مختلف و به ویژه مجروحان، عکس برداری کنم.

او در ادامه یادآور می‌شود: در هشت سال جنگ تحمیلی، کشورمان در یک جنگ کاملا نابرابر قرار گرفته بود، چراکه آمریکا از تمامی امکانات دنیا استفاده می‌کرد و تا بن دندان مسلح بود اما رزمندگان ما با دست خالی در یک جنگ ناگهانی قرار گرفتند و بنی صدر هم از سویی خیانت می‌کرد.

او با اشاره به نقش موثر بانوان در دوران مقدس، تاکید می‌کند: بانوان در دوران مقدس، هر شغلی که داشتند در کنارش دوره‌های کمک‌های اولیه را نیز یاد می‌گرفتند و به کمک پرستاران می‌آمدند. لباس و ملافه می‌دوختند و امدادگری می‌کردند؛ بانوانی هم که امکان چنین خدماتی نداشتند در شهرهای خود آذوقه و مایحتاج جبهه را تهیه می‌کردند، طلاهای خود را می‌دادند و خون اهدا می‌کردند که به برکت خونی که مردم می‌دادند برای هر مجروح ۱۰ کیسه خون می‌زدیم.

حسین‌زاده با بیان این‌که وظیفه بانوان امروز، تداوم راه مجاهدان است، خاطرنشان می‌کند: بانوان دوران دفاع مقدس، فرزندانشان را ابراهیم‌وار و اسماعیل‌وار عازم جبهه‌ها کردند و امروز هم در عرصه مقابله با کرونا چنین صحنه‌هایی را دیدیم.



رهبری‌های امام خمینی(ع) عامل اصلی پیروزی‌ بود

او با اشاره به نقش رهبری در دوران دفاع مقدس، خاطرنشان می‌کند: رهبری‌های امام خمینی(ع) عامل اصلی پیروزی‌مان در جنگ بود و اگر هدایت و رهبری ایشان نبود، تلاش رزمندگان نیز نتیجه نمی‌داد. پیش از انقلاب نیز از طریق نوار کاست و اعلامیه از رهنمودهای امام راحل باخبر می‌شدیم و منتظر بودیم که به ایران بیایند.

بانوی جهادگر دوران دفاع مقس، به تصویر سردار سلیمانی که در کنار خود بر روی میز گذاشته نیز اشاره کرده و می‌گوید: خداوند سردارمان را رحمت کند که بر گردن همه ما حق دارد، تلاشش فی سبیل الله بود و با گمنامی مجاهدت می‌کرد. او همه جا با ظالمان جنگید و از مظلومان دفاع کرد و خداوند هم به پاس این مجاهدت‌ها، او را بزرگ کرد.

و یقینا به برکت مجاهدت‌های عاشورایی مردان و تلاش‌های زینب‌وار بانوان دوران دفاع مقدس است که امروز ایران اسلامی بعد از ۴۰ سال سربلند و استوار ایستاده و نسل امروزی با غرور و افتخار از مجاهدت‌ها و ایثارگری‌های دوران دفاع مقدس سخن می‌گویند.

انتهای پیام

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه آذربایجان شرقی

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


تقویم حجامت 1403