پنجره ها رو به سحر باز شد
کودک افسرده ز دل شاد شد
جیب پر از پول همه ارزو
هموطن اندیشه اش ازاد شد
بی غم دیروز عوض گشته است
همدل ما گشته چه با ناز شد
هر چه دلاردر بانک اقازاده داشت
هدیه نموده که دلی شاد شد !
جای لکسوس اش پرایدی خرید
گفت دلش با همه دمسازشد
مرد ریاکار مسلمان شده
وعده که داده همه کارساز شد
معده هم خالی شده از وعده ها
خنده به لب یار چو ایاز شد
هیچ کسی را غم فرداش نیست
بس خبر خوش بدلم باز شد
جبرییل امد ز عرش برین
گفت که دنیاز نو اغاز شد!
کودک افسرده ز دل شاد شد
جیب پر از پول همه ارزو
هموطن اندیشه اش ازاد شد
بی غم دیروز عوض گشته است
همدل ما گشته چه با ناز شد
هر چه دلاردر بانک اقازاده داشت
هدیه نموده که دلی شاد شد !
جای لکسوس اش پرایدی خرید
گفت دلش با همه دمسازشد
مرد ریاکار مسلمان شده
وعده که داده همه کارساز شد
معده هم خالی شده از وعده ها
خنده به لب یار چو ایاز شد
هیچ کسی را غم فرداش نیست
بس خبر خوش بدلم باز شد
جبرییل امد ز عرش برین
گفت که دنیاز نو اغاز شد!