آغوش گرم تو بی شک پناهگاه من است
چشم های سیاه تو بی شک معشوق من است
من ندانم تو چه کردی که دلم بیمارِ تو شد
لیک همین بس که صدای تو مداوای من است
من غرق پریشانی موهای تو ام
دائما تصویر و رویای تو در ذهن من است
جان و دل در همه حال مشغول به تو اند
آن نگاه درخشان تو ایمان من است
سرخی لب های تو جام شرابست مرا
گویند نوشیدن از آن جام درمان من است
من در حسرت دیدار دوباره ی توام
آن شب که تو را دیدم در یاد من است
گرچه از آتش عشق تو من سوخته ام
لکن این عشق ، تا ابد الدهر در قلب من است
چشم های سیاه تو بی شک معشوق من است
من ندانم تو چه کردی که دلم بیمارِ تو شد
لیک همین بس که صدای تو مداوای من است
من غرق پریشانی موهای تو ام
دائما تصویر و رویای تو در ذهن من است
جان و دل در همه حال مشغول به تو اند
آن نگاه درخشان تو ایمان من است
سرخی لب های تو جام شرابست مرا
گویند نوشیدن از آن جام درمان من است
من در حسرت دیدار دوباره ی توام
آن شب که تو را دیدم در یاد من است
گرچه از آتش عشق تو من سوخته ام
لکن این عشق ، تا ابد الدهر در قلب من است