یاد باد آن روزگاران


یاد باد آن روزگاران

یاد باد آن روزگاران در بهار عاشقی می زدیم لبخند بر هرچه غم و دلواپسی عرضه می کردیم عشق را درمیان دوستان می زدیم پیمانه و ساغر میان دستان تا نباشد ماتم و غم درمیان عاشقان حال دیگر نیست آن فصلشاعر:محمود مظفری

یاد باد آن روزگاران در بهار عاشقی
می زدیم لبخند بر هرچه غم و دلواپسی
عرضه می کردیم عشق را درمیان دوستان
می زدیم پیمانه و ساغر میان دستان
تا نباشد ماتم و غم درمیان عاشقان
حال دیگر نیست آن فصل بهار
تا نوایی باشد اکنون بر دل این بینوا
رفته رفته می رویم فصل خزان آغاز کنیم
می رویم با ریزش اندوهگین برگ ها
در غروب بی کسی ها ناله ها فریاد کنیم
یاد باد آن روزگاران یاد باد
مستی و عشق و جنون برما نهاد

سروده محمودمظفری

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


مدل کیک جشن الفبا کلاس اول