ز همان روز که تو رفتی
نقشه هام نقش برآب شد
توی دل خزانه ای بود
که بی تو همش خراب شد
خورشید از غروب طلوع کرد
روزا از شب شد سیاه تر
توی پاییز توی گرما
بندرعباس شده برفی
قلمم نمی نویسه،..
میگه تو نداری حرفی
نقشه هام نقش برآب شد
توی دل خزانه ای بود
که بی تو همش خراب شد
خورشید از غروب طلوع کرد
روزا از شب شد سیاه تر
توی پاییز توی گرما
بندرعباس شده برفی
قلمم نمی نویسه،..
میگه تو نداری حرفی