برفراز آسمانها


برفراز آسمانها

برفراز آسمانها از آنجا بر فراز آسمانها، دلی خسته زهجران توداشتن زمین را با نگاهی عاشقانه، زمان را صید افسون توکردن زچشم عاشقان افسانه خواستن به من گفتی دراین اوج رهایی بخوان افسانه عشقشاعر:عبدالعلی نظافتیان

برفراز آسمانها
از آنجا بر فراز آسمانها،
دلی خسته زهجران توداشتن
زمین را با نگاهی عاشقانه،
زمان را صید افسون توکردن
زچشم عاشقان افسانه خواستن
به من گفتی دراین اوج رهایی
بخوان افسانه عشق وجدایی
بخوان شعری که از دلها برآید
بمان در قلب من،تا جان برآید
به لبخندی مرا مجنون خود ساز
به افسونی مرا دل خون خود ساز
نگاه روشنت با قلب من گفت
که قلبم جای توست،کاشانه توست
دراین مستانه جان،میخانه توست
دلم می خواهد از همخانه دل
جهانی نو زلبخند تو دیدن
جهان را بوستان تو دیدن
از اینجا بر فراز آسمانها،
زمان را در نگاهت تشنه دارم
جهان را می نوازم از سر مهر
زدیدارت جهانی قصه دارم
تو ای در جان من عطر گل سرخ
تو ای سودای من، زیبا تراز گل
از اینجا تا ابد، تا آسمانها
از اینجا برفراز آسمانها
ترا می خواهمت بیشتر زجانم
ترا می جویمت تا پای جانم
ترا می خواهمت تا دل بگوید
جهانی ست در دلم،مشتاق جانم
نگاری ست در دلم،شیدای جانم
چهارشنبه ۲ مهر ماه ۱۳۹۹
نظافتیان









حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


ثروت هنگفت رئیس سامسونگ اعلام شد/ عکس