تأسف بار بود


تأسف بار بود

محـرمِ اسـرارِ من دیـشب فقـط دیوار بود کـاش جـای گـوش کردن بـر سرم آوار بود . از گلیمت پـا فـراتر بـرده ای...یادش بخیر آن اوایل آرزویـت لحـظه ای دیـدار بود . هر چقدر از بودنت من غرق در شادیشاعر:علیرضا آرین مهر

محـرمِ اسـرارِ من دیـشب فقـط دیوار بود
کـاش جـای گـوش کردن بـر سرم آوار بود
.
از گلیمت پـا فـراتر بـرده ای...یادش بخیر
آن اوایل آرزویـت لحـظه ای دیـدار بود
.
هر چقدر از بودنت من غرق در شادی شدم
رفـتنِ یکبـاره ات امـا تـأسـف بار بود
.
من همیشه عکس زیبای تو را بوسیده ام
در عوض توی اتاقت عکس او بسیار بود
.
گرچه شیرین است لب هایت ولی این را بدان
خنده ی تلخت برایـم حکــمِ زهر مار بود
.
ای که در ظاهر مسلمان میزند سیمای تو
باطـنت امــا شبیـه لشکـر کفـار بود
.
خوب شد از هم جدا ماندیم و رفتی بی خبر
داستـانِ عشـقِ مـا بی مـزه و کشدار بود
.
تو همان هستی که بودی ، زود باور کردنت
بــاز تقصیــرِ خیـــالِ خــامِ لاکردار بود
.
در ته قصـه زلیخـا همسـرِ یوسف شد و
این وسط قلبی شکسته سهم پوتیفار بود
.
علیرضا آرین مهر

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


موضع جدید عربستان در رابطه با توقف تجاوز اسرائیل