تو نیستی و شبای من رنگ سیاه ماتمه
به کی بگم لبای تو، طعم شراب نابمه
تو نیستی و تو قلب من دوباره غوغایی شده
تمام لحظه های من با یادت رویایی شده
تو نیستی و سکوت غم منو به انزوا نشوند
عطر حضورت تو خونه منو به ماورا کشوند
تو نیستی و هستی هنوز تو اوج خاطرات من
هر شب برات شعر می خونم از روز و روزگار بد
به کی بگم لبای تو، طعم شراب نابمه
تو نیستی و تو قلب من دوباره غوغایی شده
تمام لحظه های من با یادت رویایی شده
تو نیستی و سکوت غم منو به انزوا نشوند
عطر حضورت تو خونه منو به ماورا کشوند
تو نیستی و هستی هنوز تو اوج خاطرات من
هر شب برات شعر می خونم از روز و روزگار بد