سادگی


سادگی

سادگی تو همان قصه عشقی که فلک بر دلم غصه ی رگبار کشید تیر گم گشته تقدیر زمان با همه مستی خود و ستیز افکار بر پیکر خون گشته من داغ بر چهره ی رخسار کشید ای که وا مانده از این تیمارم درد دلشاعر:ملکه زمانپور

سادگی

تو همان قصه عشقی که فلک
بر دلم غصه ی رگبار کشید
تیر گم گشته تقدیر زمان
با همه مستی خود
و ستیز افکار
بر پیکر خون گشته من
داغ بر چهره ی رخسار کشید

ای که وا مانده از این تیمارم
درد دل بیچاره ی این بیمارم
بر فغان قلبم
چه کنم بار دگر
من در این بیراهه
با همه سادگیم
چشمم از گریه نخفت

سوزش قلبِ مرا
همه ی سادگیم باز به تصویر کشید
.
.
.
ملک

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


دانلود آهنگ خاص و بی نظیر اجتماعی سارینا از شاهین نجفی