بروس لِزلی مک لارن (Bruce Leslie McLaren)، متولد ۳۰ اوت ۱۹۳۷ در آکلند، نیوزلند (فوت ۲ جون ۱۹۷۰) یک طراح خودروهای مسابقهای، راننده مسابقهای، مهندس و مخترع بود. نام او در کنار تیم مک لارن همیشه زنده است. تیمی که با ۸ قهرمانی سازندگان و ۱۲ قهرمانی رانندگان سابقه بسیار درخشانی در فرمول یک دارد.
بروس مک لارن را میتوان خلاصهای از موتوراسپرت دانست. یک راننده، صاحب یک تیم فرمول یک، طراح و مهندس، موفقیتی جهانی در سن ۳۰ سالگی و مرگی افسانهای و غیر قابل باور در ۳۲ سالگی. ستاره دنبالهداری که دنباله بلندش تا همین امروز هم ادامه دارد. مک لارن نمونه دائمی شور و اشتیاق، فداکاری، صلاحیت، قدرت، موفقیت و شجاعت است.
عکسهای قدیمی بروس مک لارن مرد جوانی را نشان میدهند که صورتش با روغن و خاک پیست کثیف شده و لبخندی گرم و زیبا به دوربین تحویل میدهد. همه کسانی که وی را میشناختند از طبیعت ساده و محبتش تعریف میکردند و از طرفی درباره رانندگی غیر مسئولانه و کاریزمای بسیار زیادش (و تا حدی آزاردهنده) هشدار میدادند.
راهپیمایی در صحرای ساهارا با بروس مک لارن
هاودِن گانلی (Howden Ganley) یکی از کسانی که برای مک لارن کار میکرد در همین باره میگوید:
اگر یک روز صبح بروس به کارگاه میآمد و به ما میگفت قرار هست همه با هم یک راهپیمایی در صحرای ساهارا داشته باشیم، همه ابزارمان را زمین میگذاشتیم و دنبالش به راه میافتادیم.
بروس در مدرسه ابتدایی مِدوبَنک (Meadowbank Primary School) درس خواند. پدر و مادرش، لس و روث مک لارن (Les and Ruth McLaren)، صاحب یک تعمیرگاه خودرو در رِمورا، آکلند بودند. بروس در دوره نوجوانی ساعات آزادش را در تعمیرگاه والدینش به سر میبرد و اشتیاقش را به خودرو گسترش میداد. اولین تجربههای مسابقهایش را بر روی چرخهای خودروی اصلاح شده آستین ۷ آلستر ۱۹۲۹ (modified 1929 Austin 7 Ulster) کسب کرد.
اسکی روی آب از ورزشهای مورد علاقهاش بود. بروس از سن ۹ سالگی دو سال را با بیماری لِگ کالوِ پِرتِس (Legg–Calvé–Perthes syndrome) دست و پنجه نرم کرد. بیماریای که باعث شد یک پایش کوتاهتر از دیگری باشد و تا آخر عمر لنگ بزند.
لنگ زدن هیچ گاه مانع موفقیتهایش نشد
او اولین بردش را سال ۱۹۵۹در گرندپری آمریکا به همراه تیم فرمول یک کوپر کسب کرد که عنوان جوانترین برنده این ورزش را برایش به ارمغان آورد. بلندپروازیاش او را وادار کرد تا در سال ۱۹۶۳ تیم خودش را با نام Bruce McLaren Motor Racing Ltd>
پس از سه سال تلاش، نتیجه شرکت در مسابقات فصل ۱۹۶۶ با خودروی ساخت خودش بود. مشخصاً تمام تیم او را از صمیم قلب دوست میداشتند. بروس به معنای واقعی کلمه همه کار میکرد.نه تنها خودش مسابقه میداد و تیم را هدایت میکرد بلکه طراحی و مهندسی را در دست داشت و حتی پشت کامیون حمل و نقل رانندگی میکرد و اگر لازم بود کف کارخانه را هم جارو میزد.
تیم مک لارن در کنار خودروی فرمول یک ماشینهای اسپورت در کلاسهای دیگر نیز میساخت و در مسابقاتشان شرکت میکرد.
۱۹۶۸ سالی بود که بروس مک لارن اولین برد را با خودروی مک لارن خودش به دست آورد.
تا به امروز که این مطلب نوشته میشود تیم مک لارن توانسته ۱۸۲ بار برنده گرندپریهای فرمول یک شود که در لیست سازندگان بعد از فراری در جایگاه دوم قرار دارد.
اوایل فصل ۱۹۷۰ بود که بروس مک لارن مسئلهای مهم را با همکارانش در میان گذاشت. وی قصد داشت رانندگی را کنار بگذارد و تمام تمرکزش را معطوف تجارتش کند. متأسفانه او در ۲ جون همان سال در حالی که خودروی کَن-اَم (Can-Am) برق آسایش را در پیست گود وود انگلیس (Goodwood) میراند پس از یک تصادف سهمگین در مستقیمی لاوانت (Lavant) درست قبل از پیچ وودکُت (Woodcote) جانش را در سن ۳۲ سالگی از دست داد.
در طول سالهای ۱۹۶۷ تا ۱۹۷۲ خودروهای مک لارن با ۵۶ برد، که تعداد قابل توجهی هم متعلق به خود بروس مک لارن بود، پادشاه مسابقات کن-ام بودند. در همین دوره آنها سه بار قهرمان مسابقات ایندیاناپلیس ۵۰۰ (ایندی کار ۵۰۰)، یک بار قهرمان ۲۴ ساعت لمانز (Le Mans) و ۱۲ ساعت سبرینگ (Sebring) شدند.
برای یادبود نام او و وطنش تیم مک لارن از لوگوی اسپیدی کیوی (Speedy Kiwi) استفاده کرد.
برای سالها بروس مک لارن جزو بهترین رانندههای جهان باقی ماند
محبوبیت و اشتیاقش برای رقابت هیچگاه از بین نرفت. چیزی که در طول زمان تغییر کرد تأثیر فزاینده و مداومش بر دنیای ورزشهای موتوری بود. تصورات و دیدگاه او بسیار فراتر از صندلی راننده یک خودروی مسابقهای بود. مهندس، طراح و مخترع، بروس را تنها باید یک نابغه خودرو نامید.
او یکی از دو نفریست در دنیا که با خودرویی که خودش ساخت برنده گرندپری شد. بعد از مرگ تراژدیک بروس به تیم گفته شد که سر کار نروند. اما فردای همان روز تمام تیم سر کارشان بودند تا کار نیمه تمام مک لارن را به پایان برسانند. بروس مک لارن راننده مسابقهای موفقی بود اما میراث اصلی او، تیم ریسینگ مک لارن، هنوز بر پایه توانایی خارقالعاده بروس به بعنوان یک مهندس، تحلیلگر و مدیر ایستاده است.
طراحیهای شبیه به سوراخ بینی (Nostrils)
در اوایل دوران تأسیس تیم مک لارن، روزی بروس برای تست یکی از خودروها از پیت لین به سمت پیست حرکت میکند که متوجه میشود درب باک خودرو سر جایش محکم نیست و تکان میخورد. او با فرض بر این که سرعت بیشتر و افزایش فشار هوای بیرون باعث میشود درب باک سر جایش تکان نخورد به مسیر خود ادامه داد.
جلوتر در طول مسیر درب باک نه تنها سر جایش قرار نگرفت بلکه با وضعیت بدتری تکان میخورد. وی ابتدا از این بیدقتی آزرده خاطر بود اما به سرعت فکری انقلابی در ذهنش شکل گرفت. در پیت لین توقف کرد و پس از برداشتن دستگاه برش بخشی از بدنه پشت رادیاتور را برید. پشت خودرو نشست و زمانهایی سریعتر از گذشته ثبت کرد. وی بعدها در این باره توضیحی ارائه داد:
ابتدا از این که در باک سر جایش محکم نشده بود عصبانی بودم. اما بعداً وقتی سرعت زیاد خودرو همچنان نتوانست آن را سر جایش نگه دارد بیشتر متعجب شدم و به دنبال پاسخی برای این پدیده بودم.
تنها چیزی که به ذهنم خطور کرد این بود که باید فشار هوایی در پشت درب باک وجود داشته باشد که مانع فشار هوای بیرونی است.
از همان موقع بود که طراحیهای شبیه به سوراخ بینی (Nostrils) یکی از نکات قدرت مکلارن شد. این طرح را میتوان در خودروی شهری مکلارن F1 هم مشاهده کرد.
یاد و خاطره بروس مک لارن توسط دو خواهرش پَت (Pat) و جَن (Jan)، همسرش پَتی (Patty) و دخترش آماندا (Amanda) زنده نگهداشته شد. نام او سال ۱۹۹۰ در تالار مشاهیر ورزشی نیوزلند، سال ۱۹۹۱ در تالار مشاهیر بین المللی موتوراسپورت و سال ۱۹۹۵ در تالار مشاهیر موتوراسپورت آمریکا به ثبت رسید. او همیشه به کمپانی خودروهای مسابقهایش ایمان داشت:
استانداردهای سطح بالا عامل موفقیت هستند.
در دهههای ۶۰ و ۷۰ دو نیوزلندی، دِنی هالم (Denny Hulme) و خود بروس مک لارن بودند که با خودروها برای کسب پیروزی مسابقه میدادند. در دهه ۸۰ الن پراست (Alain Prost). دهه ۹۰ آیرتون سنا (Ayrton Senna) بزرگ. در سال ۱۹۹۸ و ۱۹۹۹ هم میکا هاکینن (Mika Hakkinen) بود که فرمان مکلارن را هدایت میکرد. جیمز هانت (James Hunt)، نیکی لائودا (Niki Lauda)، امرسون فیتیپالتی (Emerson Fittipalti)، پیتر رِوسون (Peter Revson) و یوخن ماس (Jochen Mass) نیز در این لیست هستند. جفری ویلیامز (Geoffrey Williams) در کتاب خود با نام مکلارن، تاریخچه رقابت مینویسد:
درست مثل جکی استوارت (Jackie Stewart) که در دهه ۷۰ برای حرفهای شدن، تجاری شدن و ایمنی مسابقات گرندپری تلاش کرد و مانند آیرتون سنا که در دهه ۹۰ حرفهای بودن را به استانداردی بسیار بالاتر رساند، بروس مکلارن روحیه شاد و غالباً دوستانه را وارد این ورزش و صنعت کرد.
همچنین دوست داشتنیترین راننده دوران خود، قبل از ورودش به این صنعت پیشینهای داشت که میتوانست نشانهای از یک پدیده غیر عادی در این ورزش باشد.
بروس مکلارن از زبان خودش اینگونه توصیف میکند:
با رسیدن کامیون قطعات خودرو در حالی که آستین آلستر را پشت خودش میکشید به خیابان آپلند ۸ (Uplan 8 Road) زندگی کاری من در مسابقات اتومبیلرانی شروع شد. واقعاً نمیدانم چند بار سر میز آشپزخانه غذا خوردیم در حالی که روی میز پر از انواع و اقسام قطعات بود.
مادرم همیشه عادت داشت که بگوید: “من اگر به آنها نان خشک و آب هم بدهم متوجه نمیشوند که چه خوردهاند.”
او در حیاط پشتی خانهشان یاد گرفت که چگونه رانندگی کند. بعداً در مسابقات داخل شهری، جیمخاناها (Gymkhanas) و تپه نوردی مبانی مسابقات اتومبیلرانی را فرا گرفت.
ریچارد بِشت (Richard Becht) در کتاب خود با نام “قهرمانان سرعت” مینویسد:
اولین رمز موفقیت بروس مکلارن در مقیاس جهانی این است که او در سن کم گاراژ و خودروی خودش را داشت و تا میتوانست به همراه پدرش که خود هنوز راننده مسابقهای بود در رقابتهای اتومبیلرانی شرکت میکرد.
او بعد از آستین آلسترش به ترتیب سوار فورد ۱۰ اِسپِشِل (Ford 10 Special)، آستین هیلی (Austin Healy) و کوپر کلایمکس اسپورتس (Cooper Climax Sports) شد. رقابت سال ۱۹۵۷ اولین جایی بود که بروس مکلارن توجه افسانه استرالیایی جک برابام (Jack Brabham) را به خود جلب کرد.
برابام برای تیم کوپر رانندگی میکرد و با استفاده از جایگاهش یک صندلی خالی برای مکلارن جوان پیدا کرد. به او قول داده شد که به محض نقل مکان به انگلستان یک کارگاه، دستمزد و یک خودروی جدید فرمول ۲ کوپر داده خواهد شد که البته خودروی جدیدش لولهها و آهن آلاتی از آب درآمدند که روی زمین کارخانه کوپر رها شده بودند. او باید خودش خودرویش را میساخت. مهارتی که داشتنش معمولاً از یک راننده انتظار نمیرود. اما سالهای گذشته او در تعمیرگاهش در آکلند این مهارت را به خوبی آموخته بود.
چیزی که مکلارن را به یک راننده عالی تبدیل کرد استعداد خدادادی و محل زندگیاش بود. یک هفته در تپههای نیوزلند مسابقه میداد و هفتهای دیگر در یک پیستِ کفی. گذشته از این او مجبور بود خودش با خودروهای قدیمی کار کند، نحوه کار آنها را بشناسد و اگر نیاز بود از خلاقیتش استفاده کند تا خودروی سریعتری بسازد.
در کتاب قهرمانان سرعت آمده است:
فقط مسابقه نبود که مکلارن را ساخت. در مورد او یک تصویر کامل وجود دارد. علاقه و تا حدی وسواس او در مورد خودروها، احترامی که او برای آنها قائل بود، احساس رضایتی که از کار کردن با آنها به دست میآورد و دانش و درک مکانیکی او از خودروهای مسابقهای یا هر نوعی از خودرو این تصویر کامل را به وجود میآورد.
اوایل حضورش در انگلستان در سال ۱۹۶۱ او یک جگوار نوی تایپ E داشت. وقتی ساعت ۱۲:۲۲ دقیقه ظهر روز ۲ جون آن حادثه دلخراش اتفاق افتاد و مکلارن جانش را از دست داد مادرش از خواب پرید. گویی به او الهام شده که چه اتفاقی افتاده است. یک تراژدی برای خانواده، ورزشهای موتوری و نیوزلند.
در کشوری که تعمیر و بهبود خودروهای قدیمی در عصر روز شنبه یک تفریح ملی به حساب میآید بروس مکلارن به معروفترین و موفقترین مکانیک کشورش تبدیل شد. او نشان داد که چگونه میتوان با عزم راسخ، تفکر نوآورانه، باور و عشق به کاری که انجام میدهیم دنیای خارقالعاده مسابقات بینالمللی را به گاراژ یک خانه روستایی در نیوزلند آورد.
بروس مک لارن ادعا نکرد که سریعترین راننده جهان است
پیت لیونز (Pete Lyons)، نویسنده، عکاس و گزارشگر بینالمللی موتوراسپرت، در تالار مشاهیر موتوراسپرت گفت:
بروس مکلارن در سطحی جهانی دوست داشتنی بود و به طرز چشمگیری خود را به دنیا نشان داد. مکلارن هیچگاه ادعا نکرد که سریعترین راننده جهان است و اغلب با لبخندی متواضعانه تواناییهای مهندسیاش را پنهان میکرد.
جملهای که او همیشه به تیمش میگفت: “مطلب را آنقدر ساده بگویید تا من هم متوجه شوم”. اما کار خودش روی تخته طراحی و کاکپیت منجر به خودروهایی مسابقهای شد که همه رقبا را کنار زد.
شرکت جدید مکلارن اینترنشنال در وُکینگ (Woking) انگلستان تبدیل به یک غول چند میلیارد دلاری شد که خودش را وقف بُرد در گرانترین و پر بینندهترین ورزش دنیا، فرمول یک و فروش خودروهای جادهای تولید محدود و فوقالعاده پرسرعت کرد. قهرمانیها با کمک موتورهای فورد (Ford)، تَگ پورشه (TAG Porsche)، هوندا و مرسدس به دست آمد. بروس مکلارن پایههای رانندگی، تولید خودرو و مهندسی را گرفت و آنها را تکامل داد.
اَلِن دیک (Allan Dick) در مجله راننده مینویسد:
وقتی شما به سطحی میرسید که یک خودروی فرمول یک را میرانید در حقیقت مهارتی دارید که یک انسان عادی هرگز قادر به درک آن نخواهد شد. بروس مکلارن انسانی بود که علاوه بر مهارت رانندگی، ذهنی مهندسی و مکانیکی و روحیه عملگرای نیوزلندی داشت.
در حادثه رانندگی در حین تمرین برای آخرین مسابقه سری مسابقات تاسمانی هم تیمی بروس مکلارن، تیمی مایِر (Timmy Mayer) جانش را از دست داد. مکلارن در غم از دست دادن همکار و دوستش این گونه مینویسد:
خبر درگذشت او برای همه ما بسیار شوکه کننده بود. ولی کیست که بگوید او در این سالهای کوتاهی که زیسته است نسبت به مردمانی که عمر طولانی دارند کمتر دیده، کمتر کار کرده و کمتر یاد گرفته است.
انجام یک کار درست آنقدر ارزشمند است که هیچ کاری در جهت بهبود آن بیهوده و بی معنی نیست. باید گفت زندگی حیف شده است وقتی یک نفر از تواناییهایش استفاده نکرده باشد؛ چرا که من معتقدم طول زندگی به شمار موفقیتهاست نه شمار سالها.