سلام به فردایی که هرگز نمی آید
سلام به رویایی که دیری نمی پاید
سوگند من به خداوندگاری که. . .
رنجم را دیده و دری نمی گشاید
دیو دو سرِ سخت آرزوهایم
استخوان هایم را خُرد می نماید
شده ام آن سرباز بی دفاع خون آلود
این جنگی است که پایان نمی یابد
سلام به رویایی که دیری نمی پاید
سوگند من به خداوندگاری که. . .
رنجم را دیده و دری نمی گشاید
دیو دو سرِ سخت آرزوهایم
استخوان هایم را خُرد می نماید
شده ام آن سرباز بی دفاع خون آلود
این جنگی است که پایان نمی یابد