تورا از دور می بینم،غافلگیر میشوم
قلبم تندتر از ثانیه ها،تیک تاک تپیدن را شروع میکند
آنقدر تند که گویی میخواهد جبران کند لحظه های بی تو تپیدن را
انگار زمان هم میدود
تو نزدیک تر میشوی
وجودم به لرزیدن میافتد
گویی از شوق دیدار به رقص امده باشم
به تو که میرسم
لحظه ای خود را کنار تو میبینم
میخاهم تمام دنیا همین لحظه باشد
اما.....
تو سکوت را فریاد میکشی
و از من میگذری
بغضی مرا دلداری میدهد
اشکم غلطان خیابان چشمم را می بندد
تا دور شدنت را نبینم
من ایستاده ام و سایه ات را به آغوش کشیده ام.....
قلبم تندتر از ثانیه ها،تیک تاک تپیدن را شروع میکند
آنقدر تند که گویی میخواهد جبران کند لحظه های بی تو تپیدن را
انگار زمان هم میدود
تو نزدیک تر میشوی
وجودم به لرزیدن میافتد
گویی از شوق دیدار به رقص امده باشم
به تو که میرسم
لحظه ای خود را کنار تو میبینم
میخاهم تمام دنیا همین لحظه باشد
اما.....
تو سکوت را فریاد میکشی
و از من میگذری
بغضی مرا دلداری میدهد
اشکم غلطان خیابان چشمم را می بندد
تا دور شدنت را نبینم
من ایستاده ام و سایه ات را به آغوش کشیده ام.....