در پهنه ی آن صورت بی روح تو
رودهای پرخروش جاری شده از چشم تو
سردی آتش عشق را نمایان می کند
دوری دل را زدیده آشکارا اذعان می کند
این نسیم سرد پائیز است، که بر تو زده
یا که طوفان عظیم بی مهری است، که بر دل زده
خشکی لب های بی حس و رنگ تو
تارهای پریشان گیسوی زیبای تو
می رساند معنی یک سینه غارت زده
می رساند معنی یک اشتیاق یخ زده
آه، می شود پایان هر عشقی، این نبود
آه، می شود گرمای یک فصل پر احساس، سرما نبود
آه و افسوس ...
رودهای پرخروش جاری شده از چشم تو
سردی آتش عشق را نمایان می کند
دوری دل را زدیده آشکارا اذعان می کند
این نسیم سرد پائیز است، که بر تو زده
یا که طوفان عظیم بی مهری است، که بر دل زده
خشکی لب های بی حس و رنگ تو
تارهای پریشان گیسوی زیبای تو
می رساند معنی یک سینه غارت زده
می رساند معنی یک اشتیاق یخ زده
آه، می شود پایان هر عشقی، این نبود
آه، می شود گرمای یک فصل پر احساس، سرما نبود
آه و افسوس ...