نتابیده ای


نتابیده ای

بِرکه را دیده ای ؟ در خِش خِشِ برگهای زردش سکوت را شنیده ای ؟ در خشم تُندر ، در دلِ شبهای مَرگش چون باران باریده ای ؟ وقتی که باد می وزد ، از نگاهِ محزون و سردش گلهای غم را چیده ای ؟ و ریشه ها ،شاعر:بردیا امین افشار

بِرکه را دیده ای ؟
در خِش خِشِ برگهای زردش
سکوت را شنیده ای ؟
در خشم تُندر ،
در دلِ شبهای مَرگش
چون باران باریده ای ؟
وقتی که باد می وزد ،
از نگاهِ محزون و سردش
گلهای غم را چیده ای ؟
و ریشه ها ، می دانند
که بر تاریکیِ قلبَش ،
هرگز نتابیده ای
و قصه ها ، می گویند
که نور را بر دستش ،
هرگز نپاشیده ای
و آوازها ، می خوانند
که از خارهای تَنش ،
هرگز نسائیده ای

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


عکس | قابی دیدنی از بازیگر زن پُرحاشیه در حرم امام رضا(ع)