ناخدا


ناخدا

ته اقیانوس چشمات... غرق در دلهره بودم... یدفه چشاتو بستی... بد شکسته شد وجودم... غرق در بی مهری تو... چقد التماس کردم... دلمو زدم به دریات... خودمو خلاص کردم... بزن زیر گریه با من... زیر این بارونشاعر:سام کامیار

ته اقیانوس چشمات...
غرق در دلهره بودم...
یدفه چشاتو بستی...
بد شکسته شد وجودم...
غرق در بی مهری تو...
چقد التماس کردم...
دلمو زدم به دریات...
خودمو خلاص کردم...
بزن زیر گریه با من...
زیر این بارون دوتایی...
خیلی وقته من میدونم...
که تو از فرشته هایی...
*
ته اقیانوس چشمات...
قایق دل ام شکسته...
ناخدای قلب من باز...
ساک بی مهریش و بسته...
رفتی و پارو به دستم...
نفس ام دیگه بریده...
دل گرفته بی مروت...
دلش و به من نمیده...
ناخدا خودت میدونی...
هیشکی جز تو نمیتونه...
توی جز و مد چشمات...
قایق دلم برونه...
*
ته اقیانوس چشمات...
منِ دلتنگ و صدا کن...
دستم و محکم بگیر و...
توی آغوشت رها کن...
تا برم اون ور اَبرا...
پیش خورشید و ستاره...
چی‌میخوای از این دیوونه؟
بگو تا ماه و بیاره...
میرم پیش اون فرشته...
که میگن خدارو دیده...
قصه ی نامهربونیت...
به گوشش تازه رسیده...
از تو میگم و میدونه...
توام از فرشته هایی...
واسه قایق شکسته ام...
این تویی که ناخدایی...

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


«اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»، بهترین دعا و ظهور بزرگ‌ترین جایزه لیله الرغائب...