بعد ازتو...
به وقت باران
هجوم خاطراتم چه بی مهابا می چکد از گونه هایم
وذهن مرور میکندخاطرات باتو بودن را
چتر را...
شعر را...
آواز را...
وخیابان هایی که هنوزبوی عطر تو را فراموش نکرده اند!
به وقت باران
این بار منم،منِ تنهای باران خورده!
بارانی که زُدود هر آنچه بود
الا غم واندوهی که بر دل من نشسته بود!
به وقت باران
هجوم خاطراتم چه بی مهابا می چکد از گونه هایم
وذهن مرور میکندخاطرات باتو بودن را
چتر را...
شعر را...
آواز را...
وخیابان هایی که هنوزبوی عطر تو را فراموش نکرده اند!
به وقت باران
این بار منم،منِ تنهای باران خورده!
بارانی که زُدود هر آنچه بود
الا غم واندوهی که بر دل من نشسته بود!