فصل بی برگی


فصل بی برگی

واژه ها سرد و بی روح زرد و خشکیده بهار زمین لب بسته و بی بار درخت خشکیده انار دمی دمساز یک غنچه نفس تنگ آمده غبار آلود هر آنچه که پیداست چه ناپیدا نگاهم در این آشوب شکوفه ها فصل بیشاعر:پژمان نجفی پور

واژه ها سرد و بی روح
زرد و خشکیده بهار
زمین لب بسته و بی بار
درخت خشکیده انار

دمی دمساز یک غنچه
نفس تنگ آمده
غبار آلود
هر آنچه که پیداست
چه ناپیدا نگاهم در این آشوب
شکوفه ها
فصل بی برگیست
شکوفه ها
فصل بی برگیست

زمان ایستاده
به پژواک نگاهی غم زده
به دستانی وصله ی پینه
هم آواز کرکسان شوم ناهموار
زمین ..یک مشت خاک ناهموار
شکوفه ها
فصل بی برگیست
شکوفه ها
فصل بی برگیست

طغیان کرده رودی ز بی آبی
خزان در بر گرفته
درختان را، هم آوازان مهتابی
صدای پاسبان بد اختر
پیچیده در دره
چه غمگینم
چه آه_ینم
شکوفه ها
فصل بی برگیست
شکوفه ها فصل بی برگیست


اردیبهشت ماه 1399


حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


هیچگاه موز و تخم مرغ را باهم نخورید