ماه من


ماه من

ماه من بیرون بیا بشکن سکوت سایه را ماه من دل،تنگِ توست بشکن حصار خانه را ماه من بی تو ستاره مردنی است بی تو احوال شب سیه هم دیدنی است ماه من بی تو خورشید نگاهش تیره است بی تو فهمیدم غم همشاعر:علی مریمی(جلال)

ماه من بیرون بیا
بشکن سکوت سایه را
ماه من دل،تنگِ توست
بشکن حصار خانه را

ماه من بی تو ستاره مردنی است
بی تو احوال شب سیه هم دیدنی است
ماه من بی تو خورشید نگاهش تیره است
بی تو فهمیدم غم هم خوردنی است!

ماه من چشمت نگاهم می کند
از درون آشفته حالم می کند
ماه من لطفی بکن نظر به غیر من مکن
دوست دارم آشفته حالی را، یکتایم می کند

ماه من لبخند بزن نوری بتاب
باز کن لای این کهنه کتاب
قصه دل را بخوان با نوای گرم خود
تا بیفتد غصه هم آرام به خواب

ماه من کامل بشو خنده نما
عکس خود دیدار کن در چشم ما
ماه من هر چه جان داری بتاب
نور تمثال تو خوش می زند مردمان چشم را

ماه من این دلم چند روزی بستریست
مدتی هم هست جانم گیر خستگیست
ماه من بیماری ام دیوانگیست
ماه را دیوانه دیدن زندگیست

ماه من بی تو حالم مثل یک گرگ شده
گرگی زخمی که جفتش دچار مرگ شده
ماه من گرگ اکنون با زوزه هایش با ماه بازگو می کند
درد دل را که دلش چون رگ های زرد یک برگ شده

ماه من بردار حجاب ابر را
چون که تحمیل می کند هزاران زجر را
بالا و پایین می کند خون درون سینه ام
ماه من برهم زدی با چهره ات قانون مد و جزر را

ماه من دل را هوایی کرده ای
بعد هم تصمیم به جدایی کرده ای
ماه من بازا بر زخم دل مرهم ببند
ماه من بازا که بد خطایی کرده ای

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


لخته خون گوشتی شبیه جگر در پریودی چیست و چه علتی دارد‌؟ +‌روش درمان