quot;کارگر quot;


 quot;کارگر quot;

نگر جانا؛ نرخ جان است،قیمتِ نانِ کارگر خون و عرق همنشینن در، بدن و جان کارگر همە روزهایش رنگِ شب،،شادیش پَر جشنش کجا؟ تا زمانه قهر گیردش،شنو فغان کارگر زندگی را می فروشد بهر هر لقمه یشاعر:سید مادح کهنه پوشی

نگر جانا؛ نرخ جان است،قیمتِ نانِ کارگر
خون و عرق همنشینن در، بدن و جان کارگر

همە روزهایش رنگِ شب،،شادیش پَر جشنش کجا؟
تا زمانه قهر گیردش،شنو فغان کارگر

زندگی را می فروشد بهر هر لقمه ی حلال
خریدارش سوا کند،گیرد توانِ کارگر

سرمایه دار ارباب او، شیره ی تن گیرد ازو
بە سالش هیچ بهاری نیست،جملە خزانِ کارگر

به استثمارش کشانند دستمزدِ وی را کش روند
سیر نشوند ز اختلاس ، دست بە همیانِ
کارگر

گر اعتراضی وی کند یا نالد از دستمزد خود
ببندند یا که ریشه کن،کنند زبانِ کارگر

درد و آه کارگر است،خواب زِ چشمِ وجدان برد
گر که به خواب زند خود را، دنیا زندانِ کارگر

ای؛ بانگ مسلمانی ات، گوشِ فلک کر کرده است
محمد می زند بوسه،بر دو دستانِ کارگر

چون زاده ی کارگر است، درد شناس است زایەڵە؛
نمک نپاشد ،نباشد، اگر درمانِ کارگر

سیدمادح کهنەپوشی(زایەڵە)


حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


دوبله خنده دار رضا شفیعی‌جم به زبان کُردی!/ ویدئو