خیانت


خیانت

خیانت ****** تو آن شب در آغوش او چگونه شب را به روشنی صبح رساندی کاش ماه همیشه می خوابید پشت ابر و پر پر شدن نهال عشق را نمی دید یاد داری چه شبها دوش به دوش و دست در دست هم قدم زدیم در معبرشاعر:مرتضی حاجی اقاجانی

خیانت
******
تو آن شب در آغوش او
چگونه شب را به روشنی صبح رساندی
کاش ماه همیشه می خوابید پشت ابر
و
پر پر شدن نهال عشق را نمی دید
یاد داری
چه شبها
دوش به دوش و دست در دست هم
قدم زدیم
در معبر دلدادگی
سهم من از این هم آوایی عاشقانه چه بود ؟
من که نفسم را پشت قباله نگاهت کردم
و لطافت باران را بدرقه ی
روزهای با هم بودن
و
چه شبها تا سپیدم با خیال خیس چشم برهم نهادم
و
چه استادانه
خیانت را با ویرایش نگاهت به من هدیه دادی
و
چه دیر درک کردم
که لایق تو نیستم
راستی
تو بی من چه می کنی؟
در شب های مهتابی
شاید
با خسی زر اندود همخوابی
*******************
این شعر با الهام از شعر "خیانت" استاد عزیزم محمد شمس باروق نقاشی شده و این شعر تقدیم وجود جناب سرهنگ آقای محمد شمس باروق نازنین
مرتضی حاجی آقاجانی
تابستان 99
توسکستان جاده شاهرود به گرگان


حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


تغییر فوق العاده زیبای خانم بازیگر سریال در پناه تو بعد 29 سال ! / انگار قالی کرمانه !