زل میزنم
به قاب خالی دیوار
و
حقیقت دارد
دلم
بیچاره...
چه دور باورش شده
که لبخند تو نیست
جادوی کلامت
از این خانه خاکستری تلخ
پر کشید وگم شد
در ژرفای قهر درونم
و اینک
خانه مان ...
خانه که نه
غمکده مان
مامن ارواح سکوت
من
چه مصحور دیوارهای این
بیت الاحزان غریب
******
من که مسحور
لذت عاشقانه ات بودم
بی تاب
بوسه ای بر قاب خالی میزنم
بلکه
جادویی خیالی
در میان دیوارهای خالی
خیالم را بنوازد
شاید
ابرهای دلگیر آسمانم
تنگ فراغ تو را سر کشید
که تهی می شوم از عدمت
*****
حتما امشب سرشار از غزلت خواهم شد
تیر99
به قاب خالی دیوار
و
حقیقت دارد
دلم
بیچاره...
چه دور باورش شده
که لبخند تو نیست
جادوی کلامت
از این خانه خاکستری تلخ
پر کشید وگم شد
در ژرفای قهر درونم
و اینک
خانه مان ...
خانه که نه
غمکده مان
مامن ارواح سکوت
من
چه مصحور دیوارهای این
بیت الاحزان غریب
******
من که مسحور
لذت عاشقانه ات بودم
بی تاب
بوسه ای بر قاب خالی میزنم
بلکه
جادویی خیالی
در میان دیوارهای خالی
خیالم را بنوازد
شاید
ابرهای دلگیر آسمانم
تنگ فراغ تو را سر کشید
که تهی می شوم از عدمت
*****
حتما امشب سرشار از غزلت خواهم شد
تیر99