کسی اینجا جنون بی کرانم را نمی فهمد
دلیل گریه های بی امانم را نمی فهمد
شبیه بچه ای با گریه دردم را بیان کردم
ولیکن هیچکس اینجا زبانم را نمی فهمد
جهانِ بی تو به قدری عذابم داده که دیگر
دلم فرق جهنم با جهانم را نمی فهمد
دمی به نوشدارو دل نمیبندم، یقین دارم
که قبل از مردنم یارم نشانم را نمی فهمد
شبیه صیدی ام که دل به صیاد خودش بسته
کسی حس ِ غریب داستانم را نمی فهمد
به سمت هرکه آمد نسخه ای پیچید اما
طبیبی علّت درد کلانم را نمی فهمد
وحید فرزانه
دلیل گریه های بی امانم را نمی فهمد
شبیه بچه ای با گریه دردم را بیان کردم
ولیکن هیچکس اینجا زبانم را نمی فهمد
جهانِ بی تو به قدری عذابم داده که دیگر
دلم فرق جهنم با جهانم را نمی فهمد
دمی به نوشدارو دل نمیبندم، یقین دارم
که قبل از مردنم یارم نشانم را نمی فهمد
شبیه صیدی ام که دل به صیاد خودش بسته
کسی حس ِ غریب داستانم را نمی فهمد
به سمت هرکه آمد نسخه ای پیچید اما
طبیبی علّت درد کلانم را نمی فهمد
وحید فرزانه