خواب بدی دیده ام
کجاست عزیز مصر !؟
تعبیرش کند
داد میزند راوی
قرن هاست زیبای کنعان قصه شده
و اکنون
عصر فالگیرهاست
شب تلخی بود و بدتر از کابوس
پاییز در خوابم بهار را
رنگ زردی زد
باید جعل کنم دیشب شوم را
اما چه سود
خواب های بد زود تعبیر میشوند
کثیف میگذرد عمر و
سردی زندگی توی ذوق میزند
در برهوت دنیای ما
مزرعه امید از بی آبی خشک شده و
آرزوها کال مانده اند
انگار
فصل قحطی خوشبختی و
عزای آزادی ست
بایر مانده اند دشت های خیال و
رؤیاها
شخم نخورده اند
به گمانم
مدت ها پیش تعبیر شده خوابم و
ما بیدار نشده ایم ..
............................................................
از مجموعه شعر : فصل رهایی
شاعر :عبدالله خسروی ( پسرزاگرس)
کجاست عزیز مصر !؟
تعبیرش کند
داد میزند راوی
قرن هاست زیبای کنعان قصه شده
و اکنون
عصر فالگیرهاست
شب تلخی بود و بدتر از کابوس
پاییز در خوابم بهار را
رنگ زردی زد
باید جعل کنم دیشب شوم را
اما چه سود
خواب های بد زود تعبیر میشوند
کثیف میگذرد عمر و
سردی زندگی توی ذوق میزند
در برهوت دنیای ما
مزرعه امید از بی آبی خشک شده و
آرزوها کال مانده اند
انگار
فصل قحطی خوشبختی و
عزای آزادی ست
بایر مانده اند دشت های خیال و
رؤیاها
شخم نخورده اند
به گمانم
مدت ها پیش تعبیر شده خوابم و
ما بیدار نشده ایم ..
............................................................
از مجموعه شعر : فصل رهایی
شاعر :عبدالله خسروی ( پسرزاگرس)