سردرگمی


سردرگمی

سردرگمم بین انچه که هستم و انچه که میخواهم... سردرگمم بین فهمیدنها و نفهمیدنها ! سردرگمم بین اندوهی بی پایان... سردرگمم بین حالی خوب نشدنی و دردی بی درمان... بین باتلاقی از دردهای ریز و کهنه وشاعر:پروین(پریا) ابادیان

سردرگمم بین انچه که هستم و انچه که میخواهم...
سردرگمم بین فهمیدنها و نفهمیدنها !
سردرگمم بین اندوهی بی پایان...
سردرگمم بین حالی خوب نشدنی و دردی بی درمان...
بین باتلاقی از دردهای ریز و کهنه و درشت و تازه...
سردرگم و حیرانم از بازی عجیب این روزگارِ نامُراد و خانه خراب کن...
در عجبم از این دوری هایِ از سر اجبار؛ از زخم های همیشه سرباز...
سردرگمم در کارِ میانِ عقل و دل ؛ دل پیش میکَشد و عقل پس میزند....
سردرگمم بین پس زده شدن ها و بیخیال نشدن ها...
سردرگمم بین سردیِ ظاهر و شکستنِ باطن...
حیرانم از این احساسات ناقص ...
در عجبم که چه ساده اعتماد ها از بین رفته ...
خشم و دورویی و چپاول همه را در بر گرفته...
هر یک بدنبال شادی خویش همبازی خود را به نامردی شکسته...
خسته و حیرانم از این تظاهر های بی بخار ...
از این گوی های پر نفرت و در مرز انفجار...
خسته و گیجم از کار این درندگان بی وجدان...
سردرگمم میان این و آن...
سردرگمم از این زندگی های بنا شده بر روی اب... !
در عجبم...
عشق ها چیزی نیست جز یک خوابِ ناب
عاقلان همه در رویا؛ دیوانگان میکنند ادعا...
رسم زمانه عجب عجیب است...
این ادمیان چون عروسکان شده اند بازیگرانِ این روزگارِ نا پایدار..‌.
هر یک فرو رفته در قالب خویش میزنند دستهای زور بر سر ناتوان...
قلب ها تُهی از هر حس و حال ؛ خون ها منجمد در رگها...
خسته و متحیرم از این شمارش های بی سود و انتها...
از این انتظار های بی وجود...
سخت سردرگم و حیرانم از این بی پروایی ها...
مسئله این است حال گله از که کنم از خود یا....؟!

درد من این است که نه پای رفتن دارم نه دلیلی برای ماندن...
به کدامین سو بگریزم تا نبینم نقش تو را در خیال ...
..
.
...
پروین(پریا)_آبادیان

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


ابهامات بزرگ در مسیر واگذاری سرخابی‌ها/ آغاز دوران جدید در استقلال و پرسپولیس