استفاده از اصطلاحات «بازنویسی و بازآفرینی خلاق» غلط است


استفاده از اصطلاحات «بازنویسی و بازآفرینی خلاق» غلط است

فریده فرجام، نویسنده، شاعر و نمایشنامه‌نویس پیشکسوت، در دست‌نوشته‌ای خطاب به نویسندگان و ناشران به استفاده نادرست از اصطلاحات «بازنویسى خلاق، بازآفرینى خلاق، بازآفرینى...» اشاره کرده و اصطلاح جایگزینی برای آن‌ها پیشنهاد داده است.

استفاده از اصطلاحات «بازنویسی و بازآفرینی خلاق» غلط است
خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، فریده فرجام: نویسنده و ناشر عزیز؛ این نامه، یک فکر و پیشنهاد ساده است. لطفا اگر خواستید، درباره‌ آن به گفت‌وشنود بنشینید. من مى‌بینم جنبشى را که ما پنجاه سال پیش در ادبیات کودکان و نوجوانان شروع کردیم، گسترش پیدا کرده است. چه عالى! مى‌بینم که نویسندگان و ناشران، فولکلور، اسطوره و متون کهن ایرانى را کم و زیاد مى‌کنند، به نثر امروز مى‌نویسند و با تصویرهایى به چاپ مى‌رسانند. این تلاش، قابل احترام است. حق نویسنده و ناشر است. اما روى این کتاب‌ها مى‌نویسند: «بازنویسى خلاق، بازآفرینى خلاق، بازآفرینى ...» این اصطلاحات غلط است. گمراه‌کننده است و بیشتر روى کتاب‌هاى کودکان و نوجوانان نوشته مى‌شود!

بازنویسى خلاق متضاد است. چرا؟ «باز» در زبان فارسى پیشوند است. معنى آن، تکرار دقیق و بى‌کم‌وکاست یک «کار» است. باز، جلوى فعل مى‌آید و اعلام مى‌کند که این عمل، مثل گذشته بدون دخل و تصرف دارد تکرار مى‌شود. حالا اگر این «باز» در مورد یک اثر ادبى به‌کار برده شود معنى‌اش این است که «نویسنده با حفظ ویژگى‌ها و بدون کوچک‌ترین دخل و تصرف اقدام به دوباره‌نویسى آن اثر مى‌کند.»

در قدیم متون اسطوره‌اى، مذهبى و تاریخى را روى پاپیروس، پوست و... «بازنویسى» و تکثیر مى‌کردند. حکیم فردوسى، چهار نویسنده، استخدام کرده بود تا شاهنامه را در منزلش، از روى دست‌نوشته‌ خودش، بدون کم و زیاد «بازنویسى» کنند.

معنى کلمه‌ خلاق، به فارسى، سازنده، به‌وجودآورنده و آفریننده است. یک نویسنده یا هنرمند، از زندگى، از تجربه، از همه‌چیز و همه‌جا الهام مى‌گیرد. با سبک، با کلمات با ذوق و با جهان‌بینى خودش یک اثر مستقل ادبى یا هنرى مى‌آفریند. حالا اگر در زبان فارسى، تعریف، معنى و کاربرد «بازنویسى» نوشتن یک متن، بدون عوض کردن آن باشد، و اگر تعریف، معنى و کاربرد خلاق/ آفریننده، به‌وجودآورنده، متنى خیالى، مستقل و نو باشد، آیا ترکیب این دو متضاد نیست؟

آیا معنىِ بازنویسى، مفهوم آفریننده را نفى نمى‌کند؟ ما کلمه‌ «اقتباس» را داریم. معنى آن به فارسى کسب کردن، برگرفتن، آموختن، به‌دست آوردن، بهره گرفتن و بهره گرفته است و تعریفش: «نقل کردن و گرفتن مطلبى از جایى با تغییر آن اثر، براى پدید آوردن یک اثر جدید» است. با استفاده از «بهره گرفته» رابطه‌ خواننده و نویسنده خیلى دقیق و روشن است.

حالا در دنیایى که حق آفریننده‌ یک اثر هنرى و ادبى، به‌شدت حمایت مى‌شود، اگر کسى بخواهد اثرى را از یک شکل به شکل دیگر، هنرى، ادبى بیافریند باید:
١- از نویسنده، ناشر، صاحب اثر هنرى اجازه بگیرد.
٢- قرارداد ببندد و حق استفاده از آن را بخرد. (نوشتن فیلم‌نامه از روى رمان)
٣- اگر از چاپ آن ٣٠ یا ٥٠ سال گذشته باشد، از آن آزادانه استفاده کند. (ادبیات کهن، تاریخ...)
٤- آن را بدزدد، به روى خودش نیاورد و کارش به دادگاه بکشد.

بهره‌ گرفتن از فولکلور، اسطوره، و حوادث شگفت‌انگیز ادبیات عامیانه که گنجینه‌ فرهنگى ما هستند، احتیاجى به توضیح روى جلد ندارد. به قول تاجیک‌ها «ادبیات دهنکى» هستند. سینه به سینه به ما رسیده‌اند. متنى ندارند. در دهات و یا شهرهاى ایران، هر قصه‌گویى به سبک و زبان خودش این افسانه‌ها را روایت مى‌کند. ما هم از آن‌ها بهره مى‌گیریم و مى‌نویسیم. بهره گرفتن از گلستان سعدى، براى ترویج پند و اندرزهاى متون کهن هم در اختیار همه است؛ اگر خواستند مى‌توانند در پشت کتاب بنویسند: برگرفته از گلستان.

معلمان، کتابدارها و متخصصان ادبیات کودکان و نوجوانان با آگاهى، تسلط و تجربه‌اى که در کار خود دارند این متون را خیلى خوب مى‌شناسند؛ احتیاجى ندارند که ما با نوشتن عنوان‌هاى غلط روى کتاب‌هایمان، به هوش آن‌ها توهین کنیم.
در شروع نامه‌ام گفتم: این یک پیشنهاد ساده است.

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه رسانه کودک

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


دانلود آهنگ خاص و بی نظیر اجتماعی سارینا از شاهین نجفی