قاعده هشتم: تعقل


قاعده هشتم: تعقل

در آیاتِ وحی بالغ بر 44 مرتبه به تعقل و جایگاه و آثار آن تأکید شده است، قرآن ویژگی صاحبان خرد ناب را تشخیص و انتخاب بهترین سخنان می‌شمرد.

به گزارش خبرنگار مهر، در سلسله یادداشت‌هایی که پیش روی شماست قواعد اندیشه در قرآن و به تعبیری قواعد اندیشه قرآنی توسط مصطفی عباسی مقدم استاد علوم قرآن دانشگاه کاشان از متن آیات استخراج شده است. از آنجا که اندیشه و تعقل در قرآن جلوه‌های بسیار و آثار سرشار دارد، منظور ما انواع و شاخه‌های مختلف آن یعنی هرگونه عقل‌ورزی، تأمل، فکر، تعمق، آینده نگری و عاقبت اندیشی را شامل می‌شود. منظور از قواعد هم قانونمندی‌ها و ضوابطی است که بر اندیشه مومنانه در پرتو قرآن احاطه دارند و اینک بیانی مختصر از این قواعد:

قاعده هشتم: تعقل

عقل را همه انسان‌ها و فرهنگ‌ها گرامی داشته و معتبر می‌دانند، اما نتیجه عقل‌ورزی همیشه مثل یک محاسبه ریاضی مورد اتفاق افراد مختلف نیست. با اینکه عقل، قواعدی دارد اما در بسیاری از مسائل ارزیابی و نظر افراد مختلف است. از جمله دلایل این امر، تفاوت مشاهدات و تجارب و یا میزان دقت در مشاهدات است، چون همه از میزان یکسانی از عقل و قدرت تعقل برخوردار نیستند.

در آیاتِ وحی بالغ بر ۴۴ مرتبه به تعقل و جایگاه و آثار آن تأکید شده است، ضمن آنکه این مفهوم با الفاظ مترادفی همچون نُهی «إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیاتٍ لِأُولِی النُّهَی» و لُبً «وَمَا یذَّکَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ» و حِجر و حِجا تقویت شده است.

اما عقل چیست؟ ماده عّقّلّ به معنی بستن چیزی مثل عِقال دور سر است، بند یا کنترل. شاید عاقل در بند چیزی است که اورا از اموری نامطلوب بازمی دارد. کاربردهای عقل در قرآن، ذهن را به مفهوم تشخیص و ارزیابی سوق می‌دهد: «أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ وَأَنْتُمْ تَتْلُونَ الْکِتَابَ أَفَلَا تَعْقِلُونَ؟» (بقره/۴۴) یعنی آیا مطلبی با این وضوح را تشخیص نمی‌دهید و نمی‌فهمید که باید به آنچه امر می‌کنید عامل باشید. علما عقل را یکی از منابع تعیین حسن و قبح می‌دانند، پس عقل است که می‌تواند خوب و بد را تشخیص دهد. همچنین با معیارهایی درست و نادرست را تمییز می‌دهد: «کَذَلِکَ یبَینُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیاتِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ» تبیین کرده تا ما نتیجه بگیریم. به نظر می‌رسد قرآن برای فهم نهایی، درک کامل و به نتیجه رسیدن، کلمه و فعل عقل را به کار می‌برد.(عنکبوت / آیه ۴۳) «وَتِلْکَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَمَا یعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَ» اینها مثال‌هایی است که ما برای مردم می‌زنیم، و جز دانایان آن را درک نمی‌کنند.

از همین جا تفاوت مفهوم تعقل و تفکر نیز روشن می‌گردد. در کارخانه اندیشه در قرآن، فکر عهده دار تهیه مقدمات و مواد اولیه برای تشخیص و تصمیم است و تعقل، رسیدن به درک و نتیجه و ارزیابی و در نهایت تصمیم گیری. مثلاً درباره تحریف کلام خدا توسط یهودیان می‌فرماید: «یحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ» (بعد از آنکه کلام خدا را تعقل کردند و فهمیدند تحریفش می‌کنند.) اگر آنها صرفاً اندیشیده باشند اما به کنه مفهوم آیات الهی نرسیده باشند چه دلیلی دارد که تهمت تحریف را به جان بخرند؟! بنابراین عقل و توان تعقل، قوه‌ای از قوای انسانی است که خداوند برای جلب خیر و دفع شر از طریق تشخیص‌های دقیق و نتیجه گیری و تصمیمات هوشمندانه در اختیار بشر قرار داده و شاید این، تعبیری دیگر از همان امانتی باشد که بر دوش انسان نهاده شد و البته مسئولیتهای سنگینی در پی آن به انسان واگذار گردید: ما امانت را بر آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها عرضه داشتیم، آنها از حمل آن سر برتافتند، و از آن هراسیدند؛ امّا انسان آن را بر دوش کشید؛ اما او بسیار ظالم و جاهل بود.(احزاب/۷۲)

قرآن ویژگی صاحبان خرد ناب را تشخیص و انتخاب بهترین سخنان می‌شمرد: «فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذینَ یسْتَمِعونَ الْقَوْلَ فَیتَّبِعونَ أَحْسَنَهُ أُولئِکَ الَّذینَ هَداهُمُ اللّهُ وَ أُولئِکَ هُمْ أُولُواْ الْأَلْبابِ». (زمر / آیات ۱۷ ۱۸)

البته گاهی در روایات به معنی کنترل کنندگی عقل تاکید شده است، مثلاً امام علی (ع) می‌فرماید: عاقل‌ترین مردم کسی است که جدّی اش از شوخی اش بیشتر باشد و با کمک عقلش بر هوا و هوسش پیروز گردد.[غررالحکم، ح ۳۳۵۵] یعنی عاقل رفتارش را مقید می‌کند و کنترل می‌نماید.

ویژگی‌های عقل:

منزلت و اهمیت: پیامبر (ص) می‌فرمایند: اِنَّما یدْرَکُ الْخَیرُ کُلُّهُ بِالْعَقْلِ، وَ لا دینَ لِمَنْ لا عَقْلَ لَهُ؛ همه خوبی‌ها با عقل شناخته می‌شوند و کسی که عقل ندارد، دین ندارد.[تحف العقول، ص ۵۴]

معیار ارزشگذاری: گروهی در حضور پیامبر (ص)، مردی را ستایش کردند و همه ویژگی‌های خوب رابرایش بر شمردند. رسول خدا (ص) فرمودند: «عقل او چگونه است؟». گفتند: «ای رسول خدا! ما از جدیت او در عبادت و دیگر خوبی‌ها سخن می‌گوئیم و شما از عقل او می‌پرسید؟». فرمودند: نادان از روی نادانی به زشتی‌هایی بزرگ‌تر از زشتی‌های انسان گنهکار دست می‌زند. همانا بندگان به میزان عقلشان در روز قیامت به درجه بالاتر نائل و به پروردگارشان نزدیک می‌شوند.(تحف العقول، ص ۵۴)

انتخاب بهتر: امام علی (ع) هم می‌فرمایند: لَیسَ الْعاقِلُ مَنْ یعْرِفُ الْخَیرَ مِنَ الشَّرِّ وَ لکِنَّ الْعاقِلَ مَنْ یعْرِفُ خَیرَ الشَّرَّینِ؛ عاقل، آن نیست که فقط خوب را از بد تشخیص دهد. عاقل، کسی است که از میان دو بد، آن را که ضررش کمتر است، بشناسد.[مطالب السئول، ص ۲۵۰]

گستردگی دامنه عقل: ویژگی عاقل، آن است که در برابر نادان بردباری کند، از آن کس که به او ظلم کرده بگذرد، نسبت به زیردستان متواضع باشد، با بالادستان در خوبی‌ها رقابت کند، هرگاه خواست سخن بگوید، بیندیشد، اگر خوب بود بگوید و بهره ببرد و اگر بد بود، سکوت کندو سالم بماند، اگر بلا و امتحانی برایش پیش آمد به خدا پناه ببرد و دست و زبان خود رانگه دارد، اگر فضیلتی دید، به سرعت از آن بهره گیرد، حیا از او جدا نگردد و حرص از اوسر نزند، اینها خصلت‌های دهگانه ای است که عاقل با آنها شناخته می‌شود.[تحف العقول، ص ۲۸]

امام صادق (ع) شاخه‌های عقل را چنین بیان کردند: ستون انسانیت، عقل است و از عقل، زیرکی، فهم، حفظ و دانش بر می‌خیزد. با عقل، انسان به کمال می‌رسد. عقل، راهنمای انسان، بینا کننده و کلید کارهای اوست. هر گاه عقل با نور یاری شود، دانا، حافظ، تیزهوش و فهیم می‌شود و بدین وسیله (پاسخ) چگونه، چرا و کجا را می فهمد و خیرخواه و دغل‌کار را می‌شناسد و هرگاه این را دانست، مسیر حرکت و خویش و بیگانه را می‌داند.(کافی، ج ۱، ص ۲۵، ح ۲۳)

و در حدیث دیگر فرموده اند: «العقل عقلان: عقل الطبع، و عقل التجربه، و کلاهما یؤدی الی المنفعه»؛ عقل دوگونه است: یکی عقل طبیعی که به صورت استعداد است و دیگری عقلی که در اثر تجربه حاصل می‌شود و هر دو به بهره وری می‌انجامد.

راه تقویت عقل

حضرت علی (علیه السلام) در جواب کسی که از آن حضرت خواست تا عقل را توصیف کنند، فرمود: العقل غریزه تزید بالعلم و التجارب؛ عقل، استعدادی است که به وسیله علم و تجربه زیاد می‌شود.(غررالحکم، ۱۷۱۷)

با سیری در آیات می‌توان دریافت که دقت در مخلوقات و دانش بیشتر، تقوا، سیر و سفر در زمین، هوشیاری و گوش سپردن به تبیین‌های قرآن از جمله عوامل تقویت عقل و تعقل انسانند.


به گزارش خبرنگار مهر، در سلسله یادداشت‌هایی که پیش روی شماست قواعد اندیشه در قرآن و به تعبیری قواعد اندیشه قرآنی توسط مصطفی عباسی مقدم استاد علوم قرآن دانشگاه کاشان از متن آیات استخراج شده است. از آنجا که اندیشه و تعقل در قرآن جلوه‌های بسیار و آثار سرشار دارد، منظور ما انواع و شاخه‌های مختلف آن یعنی هرگونه عقل‌ورزی، تأمل، فکر، تعمق، آینده نگری و عاقبت اندیشی را شامل می‌شود. منظور از قواعد هم قانونمندی‌ها و ضوابطی است که بر اندیشه مومنانه در پرتو قرآن احاطه دارند و اینک بیانی مختصر از این قواعد:

قاعده هشتم: تعقل

عقل را همه انسان‌ها و فرهنگ‌ها گرامی داشته و معتبر می‌دانند، اما نتیجه عقل‌ورزی همیشه مثل یک محاسبه ریاضی مورد اتفاق افراد مختلف نیست. با اینکه عقل، قواعدی دارد اما در بسیاری از مسائل ارزیابی و نظر افراد مختلف است. از جمله دلایل این امر، تفاوت مشاهدات و تجارب و یا میزان دقت در مشاهدات است، چون همه از میزان یکسانی از عقل و قدرت تعقل برخوردار نیستند.

در آیاتِ وحی بالغ بر ۴۴ مرتبه به تعقل و جایگاه و آثار آن تأکید شده است، ضمن آنکه این مفهوم با الفاظ مترادفی همچون نُهی «إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیاتٍ لِأُولِی النُّهَی» و لُبً «وَمَا یذَّکَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ» و حِجر و حِجا تقویت شده است.

اما عقل چیست؟ ماده عّقّلّ به معنی بستن چیزی مثل عِقال دور سر است، بند یا کنترل. شاید عاقل در بند چیزی است که اورا از اموری نامطلوب بازمی دارد. کاربردهای عقل در قرآن، ذهن را به مفهوم تشخیص و ارزیابی سوق می‌دهد: «أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ وَأَنْتُمْ تَتْلُونَ الْکِتَابَ أَفَلَا تَعْقِلُونَ؟» (بقره/۴۴) یعنی آیا مطلبی با این وضوح را تشخیص نمی‌دهید و نمی‌فهمید که باید به آنچه امر می‌کنید عامل باشید. علما عقل را یکی از منابع تعیین حسن و قبح می‌دانند، پس عقل است که می‌تواند خوب و بد را تشخیص دهد. همچنین با معیارهایی درست و نادرست را تمییز می‌دهد: «کَذَلِکَ یبَینُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیاتِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ» تبیین کرده تا ما نتیجه بگیریم. به نظر می‌رسد قرآن برای فهم نهایی، درک کامل و به نتیجه رسیدن، کلمه و فعل عقل را به کار می‌برد.(عنکبوت / آیه ۴۳) «وَتِلْکَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَمَا یعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَ» اینها مثال‌هایی است که ما برای مردم می‌زنیم، و جز دانایان آن را درک نمی‌کنند.

از همین جا تفاوت مفهوم تعقل و تفکر نیز روشن می‌گردد. در کارخانه اندیشه در قرآن، فکر عهده دار تهیه مقدمات و مواد اولیه برای تشخیص و تصمیم است و تعقل، رسیدن به درک و نتیجه و ارزیابی و در نهایت تصمیم گیری. مثلاً درباره تحریف کلام خدا توسط یهودیان می‌فرماید: «یحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ» (بعد از آنکه کلام خدا را تعقل کردند و فهمیدند تحریفش می‌کنند.) اگر آنها صرفاً اندیشیده باشند اما به کنه مفهوم آیات الهی نرسیده باشند چه دلیلی دارد که تهمت تحریف را به جان بخرند؟! بنابراین عقل و توان تعقل، قوه‌ای از قوای انسانی است که خداوند برای جلب خیر و دفع شر از طریق تشخیص‌های دقیق و نتیجه گیری و تصمیمات هوشمندانه در اختیار بشر قرار داده و شاید این، تعبیری دیگر از همان امانتی باشد که بر دوش انسان نهاده شد و البته مسئولیتهای سنگینی در پی آن به انسان واگذار گردید: ما امانت را بر آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها عرضه داشتیم، آنها از حمل آن سر برتافتند، و از آن هراسیدند؛ امّا انسان آن را بر دوش کشید؛ اما او بسیار ظالم و جاهل بود.(احزاب/۷۲)

قرآن ویژگی صاحبان خرد ناب را تشخیص و انتخاب بهترین سخنان می‌شمرد: «فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذینَ یسْتَمِعونَ الْقَوْلَ فَیتَّبِعونَ أَحْسَنَهُ أُولئِکَ الَّذینَ هَداهُمُ اللّهُ وَ أُولئِکَ هُمْ أُولُواْ الْأَلْبابِ». (زمر / آیات ۱۷ ۱۸)

البته گاهی در روایات به معنی کنترل کنندگی عقل تاکید شده است، مثلاً امام علی (ع) می‌فرماید: عاقل‌ترین مردم کسی است که جدّی اش از شوخی اش بیشتر باشد و با کمک عقلش بر هوا و هوسش پیروز گردد.[غررالحکم، ح ۳۳۵۵] یعنی عاقل رفتارش را مقید می‌کند و کنترل می‌نماید.

ویژگی‌های عقل:

منزلت و اهمیت: پیامبر (ص) می‌فرمایند: اِنَّما یدْرَکُ الْخَیرُ کُلُّهُ بِالْعَقْلِ، وَ لا دینَ لِمَنْ لا عَقْلَ لَهُ؛ همه خوبی‌ها با عقل شناخته می‌شوند و کسی که عقل ندارد، دین ندارد.[تحف العقول، ص ۵۴]

معیار ارزشگذاری: گروهی در حضور پیامبر (ص)، مردی را ستایش کردند و همه ویژگی‌های خوب رابرایش بر شمردند. رسول خدا (ص) فرمودند: «عقل او چگونه است؟». گفتند: «ای رسول خدا! ما از جدیت او در عبادت و دیگر خوبی‌ها سخن می‌گوئیم و شما از عقل او می‌پرسید؟». فرمودند: نادان از روی نادانی به زشتی‌هایی بزرگ‌تر از زشتی‌های انسان گنهکار دست می‌زند. همانا بندگان به میزان عقلشان در روز قیامت به درجه بالاتر نائل و به پروردگارشان نزدیک می‌شوند.(تحف العقول، ص ۵۴)

انتخاب بهتر: امام علی (ع) هم می‌فرمایند: لَیسَ الْعاقِلُ مَنْ یعْرِفُ الْخَیرَ مِنَ الشَّرِّ وَ لکِنَّ الْعاقِلَ مَنْ یعْرِفُ خَیرَ الشَّرَّینِ؛ عاقل، آن نیست که فقط خوب را از بد تشخیص دهد. عاقل، کسی است که از میان دو بد، آن را که ضررش کمتر است، بشناسد.[مطالب السئول، ص ۲۵۰]

گستردگی دامنه عقل: ویژگی عاقل، آن است که در برابر نادان بردباری کند، از آن کس که به او ظلم کرده بگذرد، نسبت به زیردستان متواضع باشد، با بالادستان در خوبی‌ها رقابت کند، هرگاه خواست سخن بگوید، بیندیشد، اگر خوب بود بگوید و بهره ببرد و اگر بد بود، سکوت کندو سالم بماند، اگر بلا و امتحانی برایش پیش آمد به خدا پناه ببرد و دست و زبان خود رانگه دارد، اگر فضیلتی دید، به سرعت از آن بهره گیرد، حیا از او جدا نگردد و حرص از اوسر نزند، اینها خصلت‌های دهگانه ای است که عاقل با آنها شناخته می‌شود.[تحف العقول، ص ۲۸]

امام صادق (ع) شاخه‌های عقل را چنین بیان کردند: ستون انسانیت، عقل است و از عقل، زیرکی، فهم، حفظ و دانش بر می‌خیزد. با عقل، انسان به کمال می‌رسد. عقل، راهنمای انسان، بینا کننده و کلید کارهای اوست. هر گاه عقل با نور یاری شود، دانا، حافظ، تیزهوش و فهیم می‌شود و بدین وسیله (پاسخ) چگونه، چرا و کجا را می فهمد و خیرخواه و دغل‌کار را می‌شناسد و هرگاه این را دانست، مسیر حرکت و خویش و بیگانه را می‌داند.(کافی، ج ۱، ص ۲۵، ح ۲۳)

و در حدیث دیگر فرموده اند: «العقل عقلان: عقل الطبع، و عقل التجربه، و کلاهما یؤدی الی المنفعه»؛ عقل دوگونه است: یکی عقل طبیعی که به صورت استعداد است و دیگری عقلی که در اثر تجربه حاصل می‌شود و هر دو به بهره وری می‌انجامد.

راه تقویت عقل

حضرت علی (علیه السلام) در جواب کسی که از آن حضرت خواست تا عقل را توصیف کنند، فرمود: العقل غریزه تزید بالعلم و التجارب؛ عقل، استعدادی است که به وسیله علم و تجربه زیاد می‌شود.(غررالحکم، ۱۷۱۷)

با سیری در آیات می‌توان دریافت که دقت در مخلوقات و دانش بیشتر، تقوا، سیر و سفر در زمین، هوشیاری و گوش سپردن به تبیین‌های قرآن از جمله عوامل تقویت عقل و تعقل انسانند.

کد خبر 4968777

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه دینی و مذهبی

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید
منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


دیکته شب | دیکته کلاس اول دبستان