چرا نگران نمی شویم!؟


چرا نگران نمی شویم!؟

یک متخصص حوزه محیط زیست با انتقاد از بی توجهی عمومی جامعه نسبت به از بین رفتن جنگلها و نابودی محیط زیست گفت: متاسفانه سطح نگاه و نگرانی جامعه نسبت به طبیعت و محیط زیست تغییر یافته و کاهش پیدا کرده است.

دکتر سیاوش آقاخانی در گفت و گو با ایسنا، در پاسخ به این سوال که چرا سوختن جنگل‌های زاگرس، از بین رفتن جنگل‌های هیرکانی یا دفن انبوه زباله در این جنگل‌ها به دغدغه اجتماعی تبدیل نمی‌شود، اظهار کرد: نوع نگاه به طبیعت و اهرم های حفاظت از محیط زیست با توجه به شرایط حادی که به دلیل وقوع آتش سوزی در جنگل‌ها و مراتع و رهاسازی زباله بوجود آمده، متفاوت شده و مجموعه‌ای از عوامل مختلف در شکل گیری این نگاه تاثیرگذار شده‌اند.

آموزش های زیست محیطی آگاهی محور نیست

وی اولین عامل را عدم آگاه سازی عمومی جامعه و بی تفاوتی قابل توجه اجتماعی به این فجایع در سنین پائین و در پایه‌های تربیتی و آموزشی دانست و اظهار کرد: متاسفانه آموزش‌هایی که به نسل کودک و نوجوان کشور ارائه می شود، آموزش‌های آگاهی محور نیستند و خاصیت بازدارنده از رفتارهای مغایر با محیط زیست ندارند. عدم آموزش صحیح افراد باعث شده است که با علم به اینکه رهاسازی زباله در طبیعت تبعات منفی بر جای می‌گذارد، متاسفانه رفتارهای آسیب رسان به محیط زیست را از خود بروز دهند.

این فعال محیط زیست در پاسخ به این پرسش که آیا مدارس سهم خود را در ایجاد درک عمیق نسبت به طبیعت در میان کودکان و نوجوانان به گونه‌ای که نتایج عملی آنرا در آینده شاهد باشیم، ایفا می‌کنند؟ گفت: به نظر می‌رسد روند ارائه آموزش‌ها دارای اشکال است چرا که با وجود اینکه دانش آموز با تبعات رفتار نادرست با طبیعت در سنین کودکی آشنا می‌شود، اما وقتی پدر، مادر و دیگر اعضای خانواده در هنگام حضور در طبیعت به عنوان مثال اقدام به رهاسازی زباله می‌کنند، او نیز به تاسی از رفتار خانواده این کار را مرتکب می‌شود، چنین رفتاری بیانگر موثر نبودن آموزش و فرهنگ سازی از سنین کودکی است.

ناتوانی مدرسه در فرهنگ سازی عملی

وی افزود: جالب اینجاست که حتی موضوع رها نکردن زباله در محیط‌های آموزشی نیز رعایت نمی شود و دانش آموز اقدام به ریختن زباله در کلاس و مدرسه ای می‌کند که در آن آموزش نریختن زباله در محیط را فرا گرفته است، از این دانش آموز انتظار نمی‌رود وقتی به محیط آموزشی خود احترام نمی‌گذارد، به طبیعت و اصول رفتار به طبیعت احترام بگذارد. بر این اساس به نظر می‌رسد که ما دچار آسیب جدی در آموزش‌های پایه هستیم و این آموزش‌ها، قطعا آگاهی محور نیستند.

آقاخانی تصریح کرد: وقتی یک دانش آموز نسبت به موضوع رهاسازی زباله در طبیعت و فضای عمومی بی‌تفاوت باشد قطعا به صیانت از جنگل و طبیعت نیز بی تفاوت بوده و آتش سوزی طبیعت و جنگل یک امر طبیعی برای او محسوب می شود و نگران رفتارهای خشن با طبیعت نیست.

بی تفاوتی همگانی به محیط زیست

وی با انتقاد از بی تفاوتی بدنه اجرایی کشور در حوزه محیط زیست بویژه سوختن جنگل‌ها و مراتع، ادامه داد: این روحیه بی تفاوتی نه تنها در بین دانش آموزان و آحاد مختلف جامعه وجود دارد بلکه در بدنه دستگاه های اجرایی و مسئول نیز مشاهده می‌شود. به عنوان مثال برخی مواقع با اعلام خبر آتش سوزی به سازمان آتش نشانی متاسفانه اقدامی برای مهار حریق صورت نمی‌گیرد و سازمان آتش نشانی اعلام می‌کند که چون حریق در خارج از محدوده شهری است در حوزه وظایف این سازمان نیست و حتی سازمان محیط زیست هم می‌گوید در حیطه وظایف قانونی ما نیست و ارتباطی به محیط زیست ندارد و ما در مناطق حفاظت شده خود مسئولیت داریم و در خصوص این مناطق پاسخگو هستیم.

او تصریح کرد: این بی تفاوتی و بی‌توجهی نسبت به محیط زیست و طبیعت بیانگر آن است که یک پکیچ و مجموعه کامل از ناهماهنگی‌ها، آموزش‌های نادرست و بی تفاوتی‌های شهروندی که در شرایط فعلی گسترده و فراگیر شده، جامعه را در برگرفته است و کمتر کسی وجود دارد که در قبال طبیعت و محیط زیست مسئولیت پذیر باشد.

لزوم تدوین سند جامع حفاظت و صیانت واقعی از محیط

وی خواستار تدوین سند جامع حفاظت و صیانت واقعی از محیط زیست با هم‌افزایی و استفاده حداکثری از ظرفیت دستگاه های اجرایی شد و افزود: بی‌تفاوتی به محیط زیست نشانگر آن است که مردم به قدری درگیر مسایل روزه شده اند که موضوع محیط زیست و طبیعت مغفول مانده است. به همین دلیل باید یک بازنگری جدی در نظام آموزشی و حوزه‌های فرهنگی، اجتماعی و ... با تاکید بر آموزش‌های آگاهی محور برای جلوگیری از رفتارهای خشن و چالش های اجتماعی و زیست محیطی با مشارکت حداکثری جامعه و دستگاه های مسئول صورت گیرد.

محیط زیست گرفتار ضعف قانون، مشکلات اجرا و عدم نظارت

این متخصص محیط زیست در پاسخ به این پرسش که آیا تجاوزاتی که به انحاء مختلف در عرصه‌های زیست محیطی و منابع طبیعی ما اتفاق می‌افتد ناشی از خلاء قانونی است یا نظارتی و آیا مجازات‌هایی که در قبال تجاوز و آسیب‌زدن به تنوع زیستی، محیط زیست و منابع طبیعی در نظر گرفته شده بازدارنده هستند، گفت: ضعف و ناکارآمدی قوانین، مشکلات مربوط به حسن اجرا و ضمانت اجرایی قوانین و عدم نظارت بر اجرا و عملکرد دستگاه های اجرایی چالش‌های مهم در این حوزه هستند.

سیاست های زمین محور به جای حفاظت از سرزمین

وی در خصوص ضعف قوانین به عنوان نخستین چالش پیش رو گفت: متاسفانه سیاست‌های حفاظت از سرزمین به سیاست‌های زمین‌محور تبدیل شده و کمتر در قوانین دیده شده است که به گیاه و گونه‌های متعدد گیاهی نگاه شود و اصلا به موضوع تغییر کاربری جنگل‌ها و طبیعت توجه جدی نمی‌شود. متعرضانی که اقدام به تغییر کاربری اراضی کشاورزی به مسکونی و باغ ویلا می‌کنند در مصونیت هستند و برخورد قانونی و نظارت لازم در این حوزه صورت نمی‌گیرد. متاسفانه بیشتر ماهیت حفظ زمین برای بدنه اجرایی کشور حائز اهمیت است و سیاست‌های زمین محور جای خود را به سیاست‌های حفاظت از زمین داده است و در نظام حقوقی ایران ارزش کمتری به تنوع زیستی و گونه‌های گیاهی شده است.

کسی نگران نیست!

وی با طرح این پرسش که چرا آتش گرفتن جنگل‌های شمال یا خشک شدن تالاب آق گل یا آلوده شدن خاک و آب و هوا عموم جامعه را نگران نمی‌کند و آیا مگر این مسائل همان مسائل نگران کننده واقعی نیستند، گفت: با از بین رفتن جنگل‌ها حجم قابل توجهی از گونه‌های بی نظیر تنوع زیستی که به نوعی گنجینه زیستی کشور به شمار می‌روند از بین می‌روند و کسی نگران این موضوع نیست.

وی با تاکید مجدد بر اینکه نگاه قانونی در کشور، زمین محور است، افزود: بازنگری جدی در این نوع نگاه برای حفظ ارزش‌های زیست محیطی ضروری است تا زمینه ساز احیای نظام ارزش‌گذاری تنوع زیستی شود و به جای دیدن قیمت زمین، گونه‌های طبیعی و زیستی دیده شود.

این متخصص محیط زیست به کارکردهای حوزه‌ای و جزیره‌ای دستگاه های مسئول اشاره کرد و افزود: در کشور ما یک سازمان محیط زیست وجود دارد و در کنار آن سازمان جنگل‌ها و اداره کل منابع طبیعی نیز فعالیت دارند که در بسیاری از وظایف قانونی و ذاتی خود مرزهای مشخصی ندارند و موازی کاری، کم‌کاری، کار جزیره‌ای و رقابت در جذب منابع از معضلات پیش روی آنهاست.

وی افزود: به عنوان مثال در تالاب میقان اراک یک رقابت اداری برای جذب منابع مالی مشاهده می‌شود به گونه‌ای که اداره کل منابع طبیعی در عمل به وظایف ذاتی خود در حوزه بیابان زدایی اقدام به کشت گیاه آتریپلکس با جذب اعتبارات کرده است و سازمان محیط زیست نیز با جذب اعتبارات دیگری همان منطقه را به عنوان منطقه شکار ممنوع اعلام کرده است در حالی که می‌توانند با تدوین و اجرای یک طرح جامع مدیریتی جلوی هزینه کرد نادرست در این منطقه را بگیرند.

آقاخانی تصریح کرد: متاسفانه بدنه اجرایی کشور روح حاکم بر وظایف ذاتی و قانونی خود را به خوبی درک نکرده و با رقابت پذیری صرفا برای جذب منابع و کارکرد فاقد کارشناسی و اصولی در اجرای مسئولیت قانونی خود برای حفظ منابع طبیعی، انفال و محیط زیست موفق نبودند.

وی تاکید کرد: انتظار می‌رود نهادهای نظارتی نظیر سازمان بازرسی کل کشور و دیوان محاسبات با ورود به این حوزه اجرای درست قانون را مطالبه‌گری کنند و روح کلام قانون را که حفظ عرصه‌های طبیعی است از دستگاههای مسئول بخواهند تا خلاء‌های موجود با نگاه مطالبه گرانه و نظارت درست برطرف شود.

جای خالی مطالبه گری عمومی

این فعال حوزه محیط زیست در پاسخ به این پرسش که مسئولیت‌های اجتماعی در این رابطه چگونه تعریف می‌شوند یا چگونه باید تعریف شوند که در برگیری بیشتری در جامعه داشته باشند و چگونه باید حفاظت از جنگل‌ها و در کل محیط زیست و منابع طبیعی را به یک مطالبه عمومی تبدیل کرد، گفت: مطالبه‌گری عمومی یکی از ضعف‌های امروز جامعه ماست. متاسفانه مطالبه‌گری عمومی در حوزه‌هایی با اهمیت کمتر به نسبت حوزه‌های با اهمیت‌تر بیشتر است. به عنوان مثال نگاه امروز کارگزاران نظام، دستگاه قانونگذاری کشور و حتی قاطبه مردم بیشتر به نوسانات قیمت دلار و ارز و ... است. اگر در این روزها یک جنگل در آتش بسوزد هیچ کس سراغی از آن نمی‌گیرد و این موضوع داغ روز که همانا از بین رفتن عرصه‌های طبیعی کشور است مغفول مانده و کسی نگران آن نیست.

وی خواستار آغاز مطالبه گری عمومی از سطوح پائین جامعه شد و افزود: متاسفانه سازمان‌های مردم نهاد کشور نیز درگیر مسایل روزمره شده اند و مانند قدیم پای کار نیستند، رسانه ها نیز زیر امواج سنگین اقتصادی قرار گرفتند و کم‌کار شدند. در سطوح نظارتی نیز کم توجهی به طبیعت مشاهده می‌شود در حالی که باید جامعه نسبت به مطالبه گری آگاهانه حساس شود تا مردم درک درستی از محیط زیست پیدا کنند.

آقاخانی خواستار تغییر نگاه به عرصه‌های طبیعی شد و افزود: نباید فکر کرد که صیانت از جنگل و عرصه‌های طبیعی یک کار هزینه‌بردار است و در شرایط فعلی جزو اولویت های اصلی کشور نیست. این عرصه‌ها از جمله پتانسیل‌های بی نظیر اقتصادی به شمار می‌روند که حفاظت و صیانت از آنها می‌تواند مشکلات اقتصادی را در قالب استفاده پایدار از عرصه‌ها بویژه در حوزه توریسم و معیشت جامعه محلی برطرف کند و از همه مهمتر از تبعات منفی نابودی عرصه‌های طبیعی و محیط زیست در آینده پیشگیری شود.

انتهای پیام

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه مرکزی

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


ضرورت نظارت بیشتر بر واردات آیفون