پرهیز کن از رایحه ی وحشی شالش
از پرسه زدن بر لب شیرینِ خیالش
باریک میان، قند به لب، موی پریشان
هرگزنرسد عقل به گرد پرو بالش
تصویر من از عشق همین رنگ سیاه است
حسی که شروع میشود از گوشه ی خالش
بیهوده به آتش مکشان بال و پرت را
از تو اثری نیست ته قهوه ی فالش
من پیرشدم تا که به این نکته رسیدم
از مردم ما نیست کسی شان وصالش
از پرسه زدن بر لب شیرینِ خیالش
باریک میان، قند به لب، موی پریشان
هرگزنرسد عقل به گرد پرو بالش
تصویر من از عشق همین رنگ سیاه است
حسی که شروع میشود از گوشه ی خالش
بیهوده به آتش مکشان بال و پرت را
از تو اثری نیست ته قهوه ی فالش
من پیرشدم تا که به این نکته رسیدم
از مردم ما نیست کسی شان وصالش