کس نمیداند چه هستم چیستم
یـا کـه اول در کجـا می زیستـم
بارهـا پـرسیـدم از همـزاد خــود
تا به من واضـح بگــوید کیستم
از تبــاهی بــــر زمیــن سنگـلاخ
روز وشب از بخت بد بگریستم
بند ِ امیــدم بـه بالا حلـقه است
ورنـه از شالــوده هیچی نیستم
کس نیـارد بــودنم را در حساب
چون همان صفـرِ جدا از بیستم
خط بـه خط از دفتـر بانو عسل
واژه ی در حال حذف از لیستم
یـا کـه اول در کجـا می زیستـم
بارهـا پـرسیـدم از همـزاد خــود
تا به من واضـح بگــوید کیستم
از تبــاهی بــــر زمیــن سنگـلاخ
روز وشب از بخت بد بگریستم
بند ِ امیــدم بـه بالا حلـقه است
ورنـه از شالــوده هیچی نیستم
کس نیـارد بــودنم را در حساب
چون همان صفـرِ جدا از بیستم
خط بـه خط از دفتـر بانو عسل
واژه ی در حال حذف از لیستم