- باور کنید:
من،،،
مترسکی هستم،
در جالیزاری دور وُ،
متروک!
کلاغ های لعنتی،
با سُخره ای فجیع
کنارم می نشینند!
و خیره مىشوند،
به دکمه های پیراهنم
که پر از تنهائی ست!
و منقار می کوبند
بر کلاه پوسیده ی من...
آه،،،
اگرچه فارغ از چیستی ام،
خرسندم از
معاشرتی هرچند
تمسخرآمیز!
سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
من،،،
مترسکی هستم،
در جالیزاری دور وُ،
متروک!
کلاغ های لعنتی،
با سُخره ای فجیع
کنارم می نشینند!
و خیره مىشوند،
به دکمه های پیراهنم
که پر از تنهائی ست!
و منقار می کوبند
بر کلاه پوسیده ی من...
آه،،،
اگرچه فارغ از چیستی ام،
خرسندم از
معاشرتی هرچند
تمسخرآمیز!
سعید فلاحی (زانا کوردستانی)