به موازات ابعاد مختلف حیات علمی، فرهنگی و البته تأثیرگذاریها و توفیقات چندوجهی دکتر محمد خزائلی (۱۲۹۲ تا ۲۲ خرداد۱۳۵۳) ، بدون تردید یکی از مؤلفههای مهم در بهبود تدریجی وضعیت آموزشی و فرهنگی افراد با آسیب بینایی و گام گذاردن در راه توجه و بازشناسی ابعاد مختلف حقوق اجتماعی این افراد از دهه ۳۰ و ۴۰ در ایران، اتخاذ سیاستها، کنشگریها و مطالبهگریهای وی است، چنانکه با گذر دهههای متمادی، بسیاری از پیشرفتهای حاصل در این حوزه به اشکال مختلف از میراثداری نحوه کنشگری و مطالبهگری وی سرچشمه گرفته و اکنون به عنوان الگو برای این افراد به شمار میرود.
در این یادداشت برخلاف رسم معمول و آوردن مجدد و بیکم و کاست زندگینامه وی به یکی از مباحث تخصصی و البته مهم حوزه نابینایان که آشنایی با آن علاوه بر افراد با آسیب بینایی برای دستاندرکاران حوزه فرهنگ و مسئولان خالی از فایده نیست، میپردازم.
بریل به عنوان یک خط و میراث فرهنگی انسانساخت و البته فرصت و مکانیزم برابریبخش، امکان دستیابی میلیونها فرد نابینا همچون سایر افراد به اندیشهها، منابع اطلاعاتی و در یک کلام، قاموس اندیشگانی و حافظه مکتوب فرهنگی بشر را فراهم ساخت و به همین سبب، از زمان ابداع آن در قرن نوزدهم و بهتدریج به عنوان میراث ارزشمند بشری و جهانی تمام کشورها و سازمانهای بینالمللی بر آن تاکید کردهاند؛ تا آنجا که سازمان ملل روز ۴ ژانویه همزمان با تولد مخترع آن (لویی بریل) را به شکل رسمی، به عنوان روز جهانی بریل نامگذاری کرده است.
در این میان طی سه دهه اخیر به سبب تسهیل تدریجی استفاده از روشهای صوتی و رشد روزافزون فناوری و در قالب روندی جهانی، استفاده از بریل و توجه به آن رو به کمرنگی نهاده است. این در حالی است که به سبب مزایای چندوجهی خط بریل و به ویژه اینکه تنها روش بیواسطه دسترسی نابینایان به اطلاعات و به طبع، فواید مترتب بر این بیواسطه بودن، بسیاری نهادهای بینالمللی و سازمانهای محلی زنگ خطر کمرنگ شدن بریل را به صدا درآورده و سیاستها و برنامههای مختلفی را جهت احیا و توجه مجدد به آن در دستور کار قرار دادند.
از سوی دیگر، توجه و کاربرد بریل در ایران با شتاب بیشتری نسبت به روند جهانی و بدون جایگزین و در موازات رشد نیافتن فناوریهای ویژه افراد نابینا به اندازه کشورهای پیشرفته رو به افول گذارده است. افولی که ضمن داشتن تبعات فراوان و ایجاد محدودیت مضاعف در دسترسی افراد با آسیب بینایی به اطلاعات در قالب یک فرصت برابر، میتواند با غفلت مسئولان از آن، مسائل فراوان دیگری را به همراه آورد.
یکی از موارد که با فراوانی بالا توسط برخی افراد با آسیب بینایی و مسئولان ذیربط مبنی بر نیاز نداشتن به بریل تأکید میشود، وجود برخی افراد نابینای موفق در جامعه است که به هیچ وجه از بریل استفاده نکردهاند و به عبارتی، معتقدند زندگی منهای بریل توفیقات بیشتری را برای فرد نابینا به همراه میآورد و به عنوان شاهد مثال و الگوی مهم، بر محمد خزائلی تکیه میکنند.
در نگاه اول از منظر جامعه شناختی، پذیرش باورداشتها، تفکرات و الگوهای رفتاری گروههای مرجع جامعه از جمله نخبگان و سرآمدان و الگوگیری از آنها پذیرفتنی است. بر همین مبنا، یادگیری احتمالی بریل و البته استفاده و کاربست آن در فعالیتهای مختلف توسط محمد خزائلی به عنوان فردی شاخص و نخبه در میان نابینایان، میتوانست در توجه و تمرکز بیشتر افراد نابینا نسبت به بریل مؤثر باشد و چه بسا، به سبب جایگاه وی در میان نهادهای آموزشی و فرهنگی وقت، امکان شناخته شدن بیشتر بریل، تثبیت جایگاه و نهادمند شدن تسریعی آن فراهم میآمد.
به عبارتی در مبنای نظری با داعیه این افراد وجه اشتراک دارد؛ اما با دو نتیجه کاملاً متفاوت زیرا در واقع، مدعای آنها مبنی بر نیاز نداشتن به بریل و شاهد مثال آوردن خزائلی با توجه به همین رویکرد نظریه گروه مرجع و نظرداشت خزائلی به عنوان فرد نخبه میان قشر نابینا قابل تفسیر است. بدون تردید آموزش نیافتن بریل از سوی خزائلی از سر عمد و با نگاه سلبی و بیفایده پنداشتن آن نبوده است.
با توجه به اسناد موجود، وی در ۲۸ سالگی (۱۳۲۰) از اراک به تهران مهاجرت کرده، در حالیکه تقریباً تا آن زمان صرفاً بریل آن هم به شکلی محدود در تبریز و اصفهان آموزش داده میشده است. از سوی دیگر، امکان فراگیری بریل به شکل نسبتاً رسمی و البته بسیار محدود اواخر همین دهه در تهران یعنی تقریباً مقارن با تحصیل خزائلی در مقطع دکترا فراهم شد. آن هم بریلی که هنوز علائم قراردادی آن تثبیت نشده و رسمیت نیافته بود و در ۱۳۳۱ صورت پذیرفت.
بنابراین، در بهترین حالت ممکن وی تقریباً در ۴۰ سالگی با بریل آشنا شده؛ حال آنکه یادگیری بریل توسط بزرگسالان در حال حاضر نیز با دشواریهای فراوانی روبهرو است. چه رسد به دهه ۳۰ آن هم در فقدان یک روش روشمند برای آموزش و نبود ابتداییترین امکانات در زمینه آموزش بریل. از سوی دیگر، حتی اگر خزائلی بریل را میآموخت با توجه به زیرساختها و امکانات نزدیک به هیچ آن روز که حتی دستیابی به لوح و قلم (ابتداییترین ابزار نوشتن خط بریل) بسیار دشوار بود، چه کاربرد و استفادهای برای وی داشت و به عنوان نکته سوم، خزائلی تا این سن با توجه به امکانهای موجود، خود را با شرایط وفق داده و به عبارتی، راه خود را پیدا کرده بود.
در بُعد دوم، یکی از ویژگیهای بارز خزائلی که بهکرات از سوی دانشآموزان و شاگردان، دوستان و افراد نابینا در ارتباط با وی به آن اشاره شده «حافظه بسیار قوی اوست». روایتهایی که هر فرد منصفی را به شگرف وا داشته و گاه در نظر یک انسان عادی تا مرز افسانه نیز پیش میرود. به عنوان مثال فرزند ارشد وی (شایسته خزائلی) در یکی از خاطرات خود نقل میکند «شعری چند صفحه ای از ابوالعلاء معری را تنها یک بار و آن هم به علت فقدان تبحر در متون عربی به سختی برای پدرش خوانده و سپس خزائلی آن شعر چند صفحهای را بیکم و کاست به حافظه سپرده و بدون اشکالی بازگو کرده است».
بنابراین، وجود چنین حافظهای میتواند هر فردی را در دستیابی به اطلاعات، سازماندهی، ثبت و ضبط و استفاده از آن یاری کرده و به عنوان عامل مهم و راهبردی جایگزین برای یک فرد نابینا در ازای ناتوانی در دیدن متون و خواندن آنها در قیاس با سایر افراد عمل کند. بیتردید بدون چنین حافظهای و در عین حال دسترسی نداشتن و استفاده نکردن از بریل و در واقع، فقدان راهبرد جایگزین یا مکمل کارا دستیابی به مدارج عالی و توفیقات چندوجهی آن هم با توجه به امکانات چند دهه پیش برای هر فرد نابینا و از جمله محمد خزائلی قابل تصور نیست.
حال سوال آنجاست که مگر چند درصد از افراد نابینا چنین حافظهای دارند؟ توفیق خزائلی منهای بریل باید در قالب نگاه جامع و با درنظر گرفتن سایر عوامل تحلیل شود، هرچند حتی با وجود چنین حافظهای و البته امکانات مختلف نیز بریل میتواند به عنوان راهبرد مکمل در توفیق بیشتر یک فرد نابینا و ارتقای وی در زمینههای مختلف راهگشا باشد.
فراتر از این، هرچند خزائلی از بریل استفاده نکرد با توجه به اقدامات وی کاملاً مشخص است که نهتنها بریل را زائد نمیدانسته اهمیت خاصی برای بریل قائل بوده است. با توجه به فعالیتها و اقدامات انجام شده از سوی وی حداقل میتوان سه محور کلی را به عنوان شاهد مثال در این زمینه طرح کرد.
الف) با تأسیس آموزشگاه بزرگسالان نابینا در سال ۱۳۴۳ توسط خزائلی، یکی از فعالیتهای مهم آن به آموزش بریل به نابینایان بزرگسال اختصاص یافت. بر این مبنا میتوان خزائلی را زمینهساز و توسعهدهنده آموزش و ترویج بریل میان بزرگسالان نابینا دانست. از آنجا که تا آن زمان یک نظام آموزشی مدون و فراگیر و البته نهادمند برای افراد نابینا و به ویژه در تهران وجود نداشت، بسیاری از نابینایان با گذر از دوران تحصیلی متعارف خود و پاگذاردن به دوران جوانی و بزرگسالی هنوز آموزشهای مقدماتی و سواد خواندن و نوشتن را نیاموخته بودند. ازاینرو، انگشت گذاردن بر تحصیل این افراد و در ضمن آن، آموزش بریل به این افراد نقش مهمی را در باسواد شدن نابینایان، رشد سطح تحصیلی و حیات فرهنگی آنها و البته ترویج بریل داشت. از طرف دیگر، از آنجا که آموزش بریل به بزرگسالان در قیاس با کودکان دارای دشواریها و پیچیدگیهای خاصی است. اتخاذ چنین تصمیمی و تلاش در گسترش آن در قالب آموزشگاه خزائلی اهمیت این موضوع را به شکل دوچندانی مبرهن میسازد.
ب) براساس اسناد موجود و مصاحبههای من، خزائلی همواره نابینایان را به یادگیری همزمان خواندن و نوشتن به بریل و البته ماشیننویسی ترغیب میکرده و یادگیری بریل و ماشیننویسی را لازم و ملزوم یکدیگر میدانسته که نشاندهنده رویکرد ترویجی و ترغیبی وی نسبت به بریل است. او اعتقاد داشت یک فرد نابینا باید از تمام امکانهای موجود برای موفقیت استفاده کرده و بریل را به واسطه ایجاد امکان خواندن و نوشتن یک ضرورت مهم در این راستا به شمار میآمد. ازاینرو اگر خزائلی با بریل مخالف بود، نه امکان آموزش بریل به بزرگسالان در آموزشگاه فراهم میشد و نه نگاهی ترغیبی به یادگیری آن داشت.
ج) یکی دیگر از اقدامات اثرگذار خزائلی در زمینه بریل که نشان دهنده توجه ویژه او به این خط و ضرورت استفاده از آن بوده است، تلاش و پیگیریهای فراوان برای ورود اولین ماشین چاپ بریل به ایران و راه اندازی آن است. رخدادی که فصل نوینی را در حیات آموزشی و فرهنگی نابینایان از یکسو و توسعه و نهادمندشدن بریل ایجاد کرد.
در این راستا خزائلی با توجه به نفوذ و ارتباطات گسترده خود، مدیر وقت انتشارات کیهان را به اهمیت بریل در زندگی و تحصیل نابینایان و نبود امکان تولید کتابهای بریل در کشور واقف و متقاعد کرد که یک ماشین چاپ بریل را خریده و به ایران وارد کند. ماشین چاپی که ابتدا در انتشارات کیهان مستقر شد و چاپ و انتشار اولین کتابها به بریل در ایران را رقم زد و حتی گزیدهای از مجله روشندل (به صاحب امتیازی دکتر محمد خزائلی) را همراه با برخی مطالب اختصاصی دیگر البته به شکل محدود از این راه چاپ و در اختیار نابینایان قرار داد. پایههای انتشار اولین مجلات و کتابهای بریل در ایران نیز با نقش آفرینی محمد خزائلی گذارده شد.