خاطرات شنیده نشده از بازی ایران و استرالیا
رضا شاهرودی گفت: دعای خوب مردممان بود و آن کسی که هم که تور را پاره کرد به نفع ما انجام داد و رفتیم جام جهانی. نوشته خاطرات شنیده نشده از بازی ایران و استرالیا اولین بار در پارس فوتبال | خبرگزاری فوتبال ایران | ParsFootball پدیدار شد.
خاطرات شنیده نشده از بازی ایران و استرالیا
رضا شاهرودی: آن کسی که آمد تور دروازه را پاره کرد به نفع ما شدرضا شاهرودی گفت: دعای خوب مردممان بود و آن کسی که هم که تور را پاره کرد به نفع ما انجام داد و رفتیم جام جهانی.
رضا شاهرودی در گفت وگویی در پاسخ به سئوال تیم ملی اردویی در ایتالیا داشت. زمانی ایویچ سرمربی تیم ملی بود و می گفت علیه من کودتا شده و برخی می خواهند مرا از تیم ملی بیرون کنند. گفت:
بله بازی با آ اس رم بود که ۷ گل خوردیم. روزهای قبل از آن صبح و شب تمرینات خیلی شدیدی انجام می دادیم و بدن های ما خسته بود. در آن بازی هم ایشان ترکیب اصلی نگذاشته بود و تقریبا همه بازیکنان فیکس در نیمه اول بیرون بودند و آن اتفاقات افتاد. به هرحال ایشان هم فردی حرفه ای بودند و بعد از آن در هتل با هم صحبت کردیم و با لبخند به بچه ها خسته نباشید گفت و روحیه می دادند. بالاخره همه ما از چنین باختی ناراحت بودیم ولی آنها حرفه ای بودند و نگاه شان با ما فرق داشت و می گفتند این بازی فقط دوستانه بود، مهم نیست و به فکر بازی بعد باشید. کلا با خنده با ما صحبت می کردند و همین باعث اخراج شان شد.
یعنی به خاطر این رفتار، فدراسیون با ایشان قطع همکاری کرد؟
بله.
اینکه خود ایشان گفتند برخی بازیکنان کم کاری کرده اند صحت دارد؟
این موضوع را رد می کنم. اینکه بازیکنی تمام توانش را نگذارد صحت ندارد. برای خودم هم چنین اتفاقی افتاده است، چون شاید یک بازیکن در یک بازی خیلی ضعیف کار کند، برای همه این اتفاق رخ داده چه بسا این موضوع برای کل تیم رخ دهد. به هرحال فوتبال یک بازی گروهی است و در یک بازی می بینید کل تیم وضعیت خوبی ندارد و این ربطی به کم کاری ندارد. بازیکن زمانی که وارد بازی می شود تلاش می کند تا بهترینش را به نمایش بگذارد.
شاید آه والدیر ویرا دامن گیر ایویچ شد. چون او معتقد بودند که حق ایشان است که سرمربی تیم ملی در جام جهانی باشند. اما نه ویرا نه ایویچ، تیم ملی با جلال طالبی به جام جهانی رفت.
جا دارد از آقایان مایلی کهن، ایویچ و ویرا تشکر کنم. چون واقعا زحمت کشیدند. دو اردو داشتیم در کرواسی و ایتالیا و آقای ایویچ در آن زمان تمرینات بدنسازی خیلی خوبی داشتند و عملکردمان در آن مسابقات را مدیون ایشان و آقای مایلی کهن هستیم. بعد از آن تصمیم بر این شد که آقای طالبی مربی باشند، ایشان هم در اندازه خودشان زحمت کشیدند ولی بازیکنان آن موقع شاید نیاز آنچنانی به مربی نداشتند چون خودشان هرکدام وزنه سنگینی بودند. از احمدرضا عابدزاده و علی دایی گرفته تا خداداد عزیزی. همه به نوعی کار خودشان را بلد بودند.
صحبت ویرا شد. این که میگفتند ویرا واقعاً کارهای نیست و تصمیمات فنی بر عهده کس دیگری است، درست بود؟
تمام دنیا همین است. مربی که تازه تیم ملی را دستش میگیرد تا بیاید تاکتیک خودش را در تیم اجرا کند زمان می برد. آقای ویرا زمان را از دست داده بود. درست یادم است که تمرینات ما در زمین پیکان بود و وقتی میآمد کارهای تئوری با ما انجام میداد تا تمرین کنیم. چون واقعاً نمیتوانست کاری بکند. برای بازی با استرالیا که در ایران بود، استرالیاییها آمدند گرم کنند. آن موقع شرایط زمین چمن آزادی خیلی بد بود. تا داخل زمین شدند روحیهشان به هم ریخت. ما هم سریع فهمیدیم و گفتیم اینها روحیهشان را از دست دادهاند و امروز روز ماست. ما هم توی ایران باید میبردیم. حالا توپهایمان جز یکی تبدیل به گل نشد. واقعاً هم آن موقع استرالیا یکی از بهترین تیمهای دنیا بود. همه بازیکنانش هم در لیگهای معتبری مثل انگلیس بازی میکردند. اکبر استاد اسدی میگفت ما استرالیا میرویم و گل میخوریم و بر میگردیم. شرایطمان خوب نبود. آنجا هم که رفتیم ۷ یا ۸ ساعت تفاوت زمانی با ایران داشت و خوابمان هم به هم ریخت. توی یک زمینهایی ما را میبردند تمرین کنیم که شیب داشت. حالا نمیدانم از قصد این کار را میکردند یا نه. خلاصه خیلی مشکلات بود و دست در دست هم دادیم و دعای مردم عزیزمان هم بود که توانستیم راهی جام جهانی شویم.
گفتید ویرا در کارهای فنی دخالت نمیکرد و بیشتر تئوری گفت. پس چه کسی تیم را تمرین میداد؟
خود ویرا هم تمرین میداد و کمکش هم آقای بیژن ذوالفقارنسب بودند. تمرین میکردیم اما بیشتر تئوری بود و روحی روانی با ما کار میکرد. چون خودش هم می دانست استرالیا تیم بزرگی است. ما آنجا رفتیم و یک شرایط بدی برایمان ایجاد شد. خوابمان درست نبود و صبحها خوابمان میگرفت. آقای ویرا هم میگفت حتماً باید صبحانه بخورید. ما تازه ۷ صبح خوابمان میبرد. میگفت حتماً ساعت ۸ باید بیایید صبحانه بخورید. میگفتیم هنوز با شرایط وفق نشدهایم ولی میگفت صبحانه را حتماً باید بخورید. ما هم بیخوابی میکشیدیم و سر صبحانه اصلاً حال نداشتیم با هم سلام علیک کنیم. سریع صبحانه را میخوردیم و باز می رفتیم میخوابیدیم. شرایط خوبی نبود. روز بازی هم همه استادیوم استرالیایی بودند حالا ایرانیها هم زحمت کشیده و آمده بودند. یکباره دیدیم فیلم بازی را انگار تند کرده بودند و نیمه اول باید ۵ یا ۶ گل میخوردیم. خداراشکر روز خوب احمدرضا عابدزاده بود. نعیم سعداوی هم خیلی جالب است. آن بازیکنی که سمت چپ بازی میکرد و نعیم در دفاع راست، جلویش بازی میکرد. نعیم خودش خیلی بازیکن سرعتی است. آن بازیکن استرالیایی ده متر توپ را میانداخت پشت نعیم و میرفت سانتر میکرد. ببینید او چه سرعتی داشت. از یک چیزی نگذریم. آن کسی که آمد تور دروازه را پاره کرد به نفع ما شد. ۵ یا ۶ دقیقه استرالیا در حال حمله طوفانی بود و توری که پاره شد و هفت دقیقه ای زمان بازی را گرفت به نفع ما شد. آن ها نتوانستند دیگر حمله کنند. خداراشکر علی دایی یک پاس عمقی به خداداد عزیزی داد و توانستیم به جام جهانی صعود کنیم.
روایتی هست در رختکن و بین دو نیمه آن بازی که ویرا گفت دیگر کاری از دست من بر نمیآید.
دقیقاً درست است. همهاش هم تند تند سیگار میکشید. اعصابش به هم ریخته بود. میگفت من دیگر هیچ چیز به شما نمیتوانم بگویم هر کی برود کار خودش را انجام دهد. ما هم دست گذاشتیم و یا علی گفتیم و رفتیم داخل زمین. دعای خوب مردممان بود و آن کسی که هم که تور را پاره کرد به نفع ما انجام داد و رفتیم جام جهانی.
یک خاطره از روی نیمکت. ابراهیم تهامی روی نیمکت میگفت من را بفرستند داخل زمین، کار را در میآورم؟
آره. رفت داخل زمین و هر چی هم گل زدیم ابراهیم گفت من روی آن تاثیر گذاشتهام. ابراهیم هم واقعاً بازیکن خیلی خوبی بود. در ارنج خداداد عزیزی و علی دایی بودند بازی کمتر به او میرسید. اما واقعاً بازیکن تکنیکی بود. در تمرینات ابراهیم تهامی روحیه خیلی زیادی داشت مثلاً میخواستیم یک تمرینی تک به تک شویم. آقای مایلی کهن از خط دروازه پاس میداد گلرها از دروازه بیرون میآمدند و با آنها تک به تک میشدیم که گل بزنیم. همیشه هم شرط میگذاشتیم. مثلاً از ۱۵ یا ۲۰ تا بازیکن مثلاً اگر ۸ تا گل بزنیم دروازهبانها باید حرکت شنا بروند. اگر هم نه ما باید شنا برویم. اولین نفر خیلی مهم بود. میگفتیم کی برود اولین توپ را گل کند که روحیه بچهها بالا بیاید. ابراهیم تهامی همیشه اول بود و میرفت همه را بیرون میزد. میگفتیم “ابراهیم بابا نکن این کار را”. میگفت “نه این یکی را گل میکنم”. این بود که در تمرینات هر چیزی میگفتیم او نفر اول بود.
برگردیم سر بحث ایویچ. خیلیها میگفتند که او تاثیر زیادی روی فوتبال ما گذاشت. ساختار دفاعی و فوتبال ایران را درست کرد. این گفته درست بود؟ تاثیراتی داشت؟
از دوستان دیگر هم بپرسید میگویند بیشتر بحث بدنسازیاش خیلی خوب بود. همیشه به ما میگفت. هم ایشان میگفت هم استانکو که مربی تیم ملی و پرسپولیس بود این را به ما میگفت که شما باید سطحتان را باید به اندازه بازیکنان اروپایی برسانید. مثلاً ما نهایتاً در یک بازی ۷ یا ۸ کیلومتر و بازیکن دوندهمان ۹ کیلومتر میدوید. ایویچ میگفت من این را باید برسانم به ۱۲ کیلومتر. هر بازیکنی که بتواند ۱۲ یا ۱۳ کیلومتر بدود ما میتوانیم برای تیمهای اروپایی خطرناک باشیم. یک اردوی خوب در بروجرد داشتیم و بعد از آن به ایتالیا رفتیم. صبح که بلند میشدیم و با آقای ایویچ سلام علیک میکردیم میگفت ۱۵ تا ۲۰۰ متر با ۱۰۰ درصد سرعت طول زمین را بدوید و برگردید. خودش هم وسط زمین میایستاد. واقعاً چشمان مان این ۱۵ متر آخر را نمیدید. من هم شرایطم خیلی خوب بود. طرفداری