یارِ دیرینه بیا تا که من آرام شوم
واردِ نابترین لحظهی ایام شوم
عمرِ کوتاهِ مرا بین و بیا تا دو قدم
با تو در کوچهی بارانزده، هم گام شوم
اضطرابی به دلم می رود و می ترسم
در نهانخانهی افکارِ تو گمنام شوم
مادرم گفت که احوالِ تو را درمان چیست؟
گفتمش هیچ...دعا کن به سرانجام شوم
ترسم آنست نیایی و به هنگامِ شباب
سمبلِ پیرترین شاعرِ ناکام شوم
علی کوه انداز
۱۳۹۳
واردِ نابترین لحظهی ایام شوم
عمرِ کوتاهِ مرا بین و بیا تا دو قدم
با تو در کوچهی بارانزده، هم گام شوم
اضطرابی به دلم می رود و می ترسم
در نهانخانهی افکارِ تو گمنام شوم
مادرم گفت که احوالِ تو را درمان چیست؟
گفتمش هیچ...دعا کن به سرانجام شوم
ترسم آنست نیایی و به هنگامِ شباب
سمبلِ پیرترین شاعرِ ناکام شوم
علی کوه انداز
۱۳۹۳