فقط برای تو6
ای گل! چرا درپای خود، یک خار میخواهی؟
یابدترازآن،عاشقی بیمارمیخواهی
دراوجی وله کن مرا،درزیردست و پا
ماندم که ازپیرانه سر،اقرارمیخواهی
سقراط و افلاطون و حتی شوکرانت را
لاجرعه بالا می کشم ، گر یار می خواهی
در غربت عشقت ، هزاران سینه هابیلم
بی شک چو قابیلی ، مرا تبدار می خواهی
هرگز نخواندی از نگاهم ، راز یک عاشق
ای کاش میگفتی مرا ، خونبار می خواهی
زندانی ات من باشم و اعدامی ات این دل
تیر نگاهت کافی است! رگبار می خواهی؟
حسرت به دل می خوانمت، عاشق تر از حلاج
حتی انالحق مرا ، بر دار می خواهی
بی حرمتی کردم ،خجالت می کشم ای گل
دانم که بعد از خواندنش ، سیگار میخواهی