یکی بود یکی نبود


یکی بود یکی نبود

یکی بود یکی نبود قصه ازآنجا شروع شد که با چشمانش سخن می گفت دلم را با غمزه ای لرزاند هنرمندانه زلفش را می بافت وبا مکث لبخندی عالم و آدمی را دیوانهشاعر:بهزاد گرجی

یکی بود یکی نبود قصه ازآنجا شروع شد که با چشمانش سخن می گفت
دلم را با غمزه ای لرزاند هنرمندانه زلفش را می بافت وبا مکث لبخندی عالم و آدمی را دیوانه میکرد


حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


چگونه افسردگی را مهار کنیم؟