امان از تو
از تویی که تفکر را در ذهن هایمان می میرانی چه سهل
ای جهل
امان از تو
امان از تویی که ما را به لبه ی پرتگاه بدبختی می کشانی
به پایین می اندازی
می کشی
و در آخر می گویی
قسمت....
امان از تو
از تویی که باعث می شوی حرف هایمان را در ســینه نگاه داریم
چشم بر روی ظلم ببندیم
لال شویم
و بگوییم
عدالت....
ای جهل امان از تو
از تو که دین را مایه ی تسخیر می سازی
به نام دین سر می دهی هر آوازی
و در پایان می نوازی
عصمت....
امان از تویی که زنان را در خانه ها محبوس می داری
آنان را از اجتماع می رانی
و می سرایی
غیرت...
امان از تو
از تو که هنگام درد و بلا
در زمان گرفتاری و تنگنا
جای درمان و دوا
سر می دهی یک ندا
حکمت...
ای جهل امان از تو که آینه های وجودمان را می شکنی تا خود را نبینیم
و از ما چیزی می سازی غیر آنچه که هستیم
تا ما بگوئیم
حقیقت....
ای جهل امان از تو
بار سفر ببند و از این شهر دور شو
و به آنجایی که از آن آمده ایی بازگرد
این مردم دیریست که اندکی تفکر می خواهند
از تویی که تفکر را در ذهن هایمان می میرانی چه سهل
ای جهل
امان از تو
امان از تویی که ما را به لبه ی پرتگاه بدبختی می کشانی
به پایین می اندازی
می کشی
و در آخر می گویی
قسمت....
امان از تو
از تویی که باعث می شوی حرف هایمان را در ســینه نگاه داریم
چشم بر روی ظلم ببندیم
لال شویم
و بگوییم
عدالت....
ای جهل امان از تو
از تو که دین را مایه ی تسخیر می سازی
به نام دین سر می دهی هر آوازی
و در پایان می نوازی
عصمت....
امان از تویی که زنان را در خانه ها محبوس می داری
آنان را از اجتماع می رانی
و می سرایی
غیرت...
امان از تو
از تو که هنگام درد و بلا
در زمان گرفتاری و تنگنا
جای درمان و دوا
سر می دهی یک ندا
حکمت...
ای جهل امان از تو که آینه های وجودمان را می شکنی تا خود را نبینیم
و از ما چیزی می سازی غیر آنچه که هستیم
تا ما بگوئیم
حقیقت....
ای جهل امان از تو
بار سفر ببند و از این شهر دور شو
و به آنجایی که از آن آمده ایی بازگرد
این مردم دیریست که اندکی تفکر می خواهند