حالا که آبها از آسیاب افتاد، «آقای فراستی» هذا گوی، هذا میدان!


حالا که آبها از آسیاب افتاد، «آقای فراستی» هذا گوی، هذا میدان!

او ترکیبی از یک چریک آمریکای جنوبی و یک هیپی آمریکای شمالی دهه هفتاد میلادی است که عینکی امروزی به چشم دارد.

عصر ایران ؛ کاوه معین‌فر - چه بخواهیم و چه نخواهیم مسعود فراستی معروفترین منتقد سینمای ایران است البته با ذکر یک توضیح: معروفیتی از جنس معروفیت امیر تتلو، ندا یاسی، داوود هزینه، دنیا جهانبخت و ... فقط فرقش با آنها این است که فراستی از تلویزیون معروف شده و آنها از دنیای مجازی و ...

دلایل این معروفیت هم چند نکته ظاهری و باطنی خود مسعود فراستی است که برای ساخت این برند رعایت کرده fبه اضافه رانت مطلق صداوسیما برای او.

تیپ و ظاهر پوششی اون ترکیبی از یک چریک آمریکای جنوبی و یک هیپی آمریکای شمالی دهه هفتاد میلادی است که عینکی امروزی به چشم دارد. دیگر از آن قاب عینک‌های کلفت، مستطیلی شکل چریک‌های آن زمان خبری نیست بلکه فریم عینکش نازک و بیضی شده است.(البته از شروع برنامه هفت جیرانی در سال 88 تا به امروز کمی فریم آن نازک تر شده است باورتان نمی‌شود! عکس‌ها و تصاویر این 11 سال او را ببینید).

صدای خش‌دار، استفاده از واژگان نامانوس در زمینه نقد فیلم و البته تند و بی‌پروا، همچنین این تیپ لباس‌های چند لایه معمولا با تم قهوی یا سبز و هماهنگ با رنگ موهایش هم از دیگر جذابیت‌های سمعی، بصری اوست.

حالا که آبها از آسیاب افتاد، «آقای فراستی» هذا گوی، هذا میدان!
کمک گرفتن از واژه "فُرم" در تمامی بحث‌هایی که می‌خواهد سواد به رخ بکشد و البته فرم را هم اصلا نمی‌شناسد و آن را در جای دوربین و زاویه دوربین خلاصه کرده است.

در سینما که از فیلمنامه و شکل روایت و عناصر درام چون تعلیق، معما، غافلگیری و گره گشایی فرم دخیل است تا شکل بازی بازیگران، طراحی صحنه، فیلمبرداری و عناصر بصری صحنه چون بافت، رنگ، نور، پرسپکتیو، زاویه دوربین، اندازه نما، حرکت دوربین در انواع آن: روی دست، با سه پایه (تراولینگ) بر سه‌پایه (پن و تیلت) و عناصر صوتی چون دیالوگ و ترکیب کلمات و استفاده و ادای آن، صدای صحنه و خارج از صحنه، افکت‌های صوتی و موسیقی و ... مونتاژ و صداگذاری و ... فرم را فقط در جای دوربین خلاصه کردن واقعا نوبر است. (باورتان نمی‌شود! گفته‌هایش درباره فرم در نقد فیلم‌ها را ببینید)

تمام جنجال‌ها و دلیل معروفیت فراستی فقط به تلویزیون ارتباط دارد والا تا حالا کسی به یاد ندارد که یک نقد مکتوب فراستی زمینه ارجاع برای بحث و نظری شده باشد. یا هیچ وقت ندیده‌ایم و نشنیده‌ایم که یکی از این جنجالهای مربوط به نقد فراستی در خارج از قاب تلویزیون اتفاق افتاده باشد.

هر چه بوده از همان تلویزیون بوده و در یک مدت زمان تقریبا 11 ساله، یعنی بعد از شکل گرفتن برنامه هفت جیرانی.

البته قبل از برنامه هفت هم فراستی در تلویزیون بود و حتی برنامه ساز بود برنامه‌هایی چون «گفتگو با سینمای دفاع مقدس» ، «سینما، جشنواره» و ... اما از برنامه هفت و تغییر رویکرد او به شکلی امروزیش، این شهرت برای او رقم خورد.

حالا که آبها از آسیاب افتاد، «آقای فراستی» هذا گوی، هذا میدان!

او همواره ضرورت نقد و لزوم آن در جامعه و سینما را در برنامه‌های تلویزیونی مختلف گوشزد می‌کند و این اتفاقا درست‌ترین بخش حرف‌های اوست (نمونه اخیرش برنامه دورهمی چند روز گذشته). اما در مورد نقد فیلم و چگونگی آن موافقان و مخالفان زیادی دارد.

تلویزیون هم همیشه برای او یک امتیاز ویژه قائل بوده است، در همین نمونه اخیر حضور در برنامه دورهمی مدیری شاهد بودیم که او نشست حرف زد و مدیری گوش داد، یعنی تریبون یکی از پر بیینده‌ترین برنامه‌های تلویزیون را در اختیارش گذاشتند. دیگر مدیری از او نپرسید : عاشق شدی؟خوب چی شد؟ و ...

فراستی در زمینه‌های مختلفی رشته سخن در دست گرفت و کار به جای کشید که آقای فراستی با افتخار می‌گوید: ولی واقعا «ماگریت» نقاشه؟ من شک دارم! (کور شوم اگر دروغ بگویم! برنامه‌اش هست بروید ببینید) مدیری هم ساکت، صمم بکم!

حرف فراستی مثل این است که کسی بگوید آیا واقعا این آب داخل لیوان مایعه؟ من شک دارم!

و یا در همان برنامه به گونه‌ای حرف یزند انگار او کاشف آلفرد هیچکاک و جان قورد است و قبل از ایشان این فیلمسازان بنده خدا را کسی نمی‌شناخت. یا منتقدان دیگر ایرانی در مورد آنان هیچ ننوشتند و همه درگیر تعریف و تمجید از فیلمفارسی بوده‌اند!

آیا یکی نیست بپرسد آیا فراستی منتقده؟ من شک دارم!

اتفاقا الان هوشنگ گلمکانی این کار را کرده است، آن هم از طریق دعوت فراستی به یک مناظره درباره نقد فیلم.

هوشنگ گلمکانی منتقد، روزنامه‌نگار و مترجم سینما است. یکی از سه بنیانگذار و دبیر فعلی شورای نویسندگان مجله فیلم - قدیمی‌ترین مجله سینمایی پس از انقلاب در ایران - است.

حالا که آبها از آسیاب افتاد، «آقای فراستی» هذا گوی، هذا میدان!

گلمکانی در این دعوت به مناظره که در صفحه اینستاگرامش منتشر کرده نوشته است:

«ببخشید، این سومین بار است که این عکس را هر بار به بهانه موضوعی مربوط به مسعود فراستی پست می‌کنم. عکس بهتری از بیلیاردبازی‌های‌مان ندارم. تازه با نادیده گرفتن اصول fair play آمده چسبیده به من که نتوانم درست ضربه بزنم.

اما مناسبت این دفعه، دعوت او به مناظره‌ای درباره موضوع نقد فیلم است. این دعوت را قبلا هم کرده بودم. در زمان جشنواره سی‌وهفتم قرار گفت‌وگو برای برنامه «هفت» گذاشته شد اما ظهر آن روز تماس گرفتند و موضوع را عوض کردند که نپذیرفتم و قضیه منتفی شد. بعد دعوتش کردم به برنامه مجازی مجله «فیلم» بیاید که قرار شد در این باره سر میز بیلیارد مذاکره و احیانا توافق کنیم اما متاسفانه توفیق بیلیارد دست نداد.

دوسه سال پیش هم یکی از دوستان مطبوعاتی پیشنهاد انجام این مناظره در یکی از دانشگاه‌ها با امکان پخش زنده آنلاین را داد که گفت مسعود نپذیرفته. در زمان جشنواره اخیر فجر خودش تماس گرفت و گفت بیا در برنامه «هفت» صحبت کنیم درباره نقد. گفتم حالا دیگر من نمی‌آیم، به دلیل فضای تلویزیون و به‌خصوص برنامه «هفت».

الان دعوتم را تکرار می‌کنم: مناظره‌ای درباره موضوع نقد فیلم، یا در برنامه مجازی ماهنامه «فیلم»، یا یک زمین بی‌طرف. بعدش هم برویم چند پارت بیلیارد بزنیم که دلم لک زده برای آن ماهوت سبز و صدای دل‌انگیز برخورد شارها، البته با حفظ فاصله و رعایت پروتکل بهداشتی.»

حالا که آبها از آسیاب افتاد، «آقای فراستی» هذا گوی، هذا میدان!

این یک اتفاق از چند نظر مبارک است:

اول، فراستی با تمام ادعاها و تزهایش درباره نقد فیلم در برابر یک همکار پیش کسوت خود بنشیند و در این مورد حرف و سخن به میان آید.

دوم آنکه فراستی در جایی غیر از پایگاه همیشگی‌اش (تلویزیون) بنشیند و حال ببینیم در این فضا هم حرفی برای گفتن دارد یا خیر؟

سوم، همواره این نقد به تلویزیون و برنامه هفت وارد بوده که از منتقدینی همسو با فراستی در کنار او استفاده کرده‌اند و اگر کسی با او مخالفت یا زاویه داشته باشد حذف شده است، نمونه اش حذف سعید قطبی زاده از سری آخر برنامه هفت، که در برنامه نقد فیلم همشهری کین جواب طعنه فراستی را داد.

جناب فراستی این گوی و این میدان یا به روایتی دل‎‌نشین‌تر باید گفت «داش مسعود! هذا گوی، هذا میدان»

پی نوشت: آموزنده‌ترین بخش برنامه دورهمی فراستی و جالب ترین آن، پدر مسعود فراستی است که به گفته خود او در برنامه دورهمی برای اینکه بچه‌اش در مدرسه اندیشه (یکی از بهترین مدارس تهران) درس بخواند از پایین شهر به بالا شهر (آن زمان) آمده و همیشه 6 ماه از سال فرش خانه‌شان در گرو بانک بوده تا هزینه تحصیل فرزندش (مسعود) را بدهد.

درود بر چنین پدری.

_______________________________________________

بیشتر بخوانید:

دعوت به مناظره «مسعود فراستی» از طرف «هوشنگ گلمکانی»

پاسخ منتقد سینما به اظهارات مسعود فراستی: در زوال سلیقه مخاطب نقش داشته‌ای

واکنش تند پرویز پرستویی به اظهارات مسعود فراستی (فیلم)

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه فرهنگی و هنری

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید
منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


دورهمی ترلان پروانه با دوستانش + عکس