فیلم | کیست مولا آنکه آزادت کند


فیلم | کیست مولا آنکه آزادت کند

ساعد باقری، شاعر و پژوهشگر برجسته ادبیات، در بیست و یکمین ویژه‌برنامه رمضانی «ملکوت آرامش» بخش پایانی حکایت مولانا درباره «خدو انداختن دشمن بر روی امام(ع)» را بیان می‌کند.

فیلم | کیست مولا آنکه آزادت کندبه گزارش ایکنا؛ ساعد باقری، شاعر و پژوهشگر ادبی، در بیست و یکمین قسمت «ملکوت آرامش» با اشاره به داستان «از علی آموز اخلاص عمل» و «خدو انداختن دشمن بر روی امام(ع)» می‌گوید: در سه قسمت پیشین سعی کردیم در جزئیات این داستان تفکر و تأمل بیشتری داشته باشیم، اما فرصت نشد که همه این موارد بیان شود، از این رو در ادامه داستان پاسخ مولا را می‌شنویم، وقتی که آن مبارز را به زمین می‌افکند و او بی‌ادبی کرده و خدو در روی آن ماه عالم‌تاب می‌افکند و آن مبارز می‌پرسد چرا برخاستید؛

گفت من تیغ از پی حق می‌زنم

بنده حقم نه مأمور تنم

شیر حقم نیستم شیر هوا

فعل من بر دین من باشد گوا

ما رمیت اذ رمیتم در حراب

من چو تیغم وان زننده آفتاب

رخت خود را من ز ره برداشتم

غیر حق را من عدم انگاشتم

سایه‌ای‌ام کدخداام آفتاب

حاجبم من نیستم او را حجاب

که نیم کوهم ز حلم و صبر و داد

کوه را کی در رباید تند باد

آنکه از بادی رود از جا خسی‌است

زانکه باد ناموافق خود بسی‌است

باد خشم و باد شهوت باد آز

برد او را که نبود اهل نماز

کوهم و هستی من بنیاد اوست

ور شوم، چون کاه بادم یاد اوست

توضیح: من مانند برگی هستم که یاد و ذکر او مرا می‌جنباند.

نیست جز عشق احد سرخیل من

خشم بر شاهان شه و ما را غلام

خشم را هم بسته‌ام زیر لگام

تیغ حلمم گردن خشمم زدست

خشم حق بر من چو رحمت آمدست

غرق نورم گرچه سقفم شد خراب

روضه گشتم گرچه هستم بوتراب

چون در آمد علتی اندر غزا

تیغ را دیدم نهان کردن سزا

تا احب لله آید نام من

تا که ابغض لله آید کام من

تا که اعطا لله آید جود من

تا که امسک لله آید بود من

بخل من لله عطا لله و بس

جمله لله‌ام نیم من آن کس

و آنچه لله می‌کنم تقلید نیست

نیست تخییل و گمان جز دید نیست

شاید داستان‌های مولانا چندان به لحاظ داستانی اهمیتی نداشته باشد، اما تمثیل و بهره‌ای که از آن می‌گیرد، اهمیت دارد و حواشی نیست بلکه باید به این موضوع توجه کنید که مولانا در جای دیگری در دفتر ششم چگونه به حدیث غدیر اشاره کرده است. در واقع نظرگاه و مقصود مولانا حائز اهمیت است که «من به گوش تو سخن‌های نهان خواهم گفت/ سر بجنبان که بلی جز که به سر هیچ مگو».

مولانا در دفتر ششم می‌گوید:

زین سبب پیغامبر با اجتهاد

نام خود وان علی مولا نهاد

گفت هر کو را منم مولا و دوست

ابن عم من علی مولای اوست

کیست مولا آنکه آزادت کند

بند رقیت ز پایت بر کند

چون به آزادی نبوت هادی‌است

مؤمنان را ز انبیا آزادی‌است

‌ای گروه مؤمنان شادی کنید

هم‌چو سرو و سوسن آزادی کنید

لیک می‌گویید هر دم شکر آب

بی‌زبان، چون گل‌ستان خوش‌خضاب

بی‌زبان گویند سرو و سبزه‌زار

شکر آب و شکر عدل نوبهار

ما نرسیدیم که همه مواردی که در این داستان بود را بگشاییم. اگر چراغی افروخته شد، امیدوارم که اصل موضوع را از مثنوی پی بگیرید، نکته‌های بسیار غریبی که شاید به گوش عادت فراوان شنیده‌ایم، در مثنوی خواهید یافت. بزرگان بسیاری گفته‌اند که شاید احدی در شیعه و سنی، فارسی و عربی به اندازه مولانا این قدر مدح عظیم نکرده است، به دلیل جزئیاتی است که مولانا می‌گوید و می‌گذرد، اما نکته‌های بس مهمی دارد.

انتهای پیام

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه گوناگون

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


دیکته شب | دیکته کلاس اول دبستان