امروز دوباره خواهم دید
کرکس و گرگ و عقاب
دوباره خواهم دید
گوسفند و بره و گاو
پسری خواهم دید
می فروشد هر روز
سکه بچگی اش
می فشارد به بدن
تن سرد سرما
می رود تا پوچی
به دهان می گیرد فقر و بی پولی
من الاغی خواهم دید
که سفیر است به چین
و کسی خواهم دید
که از ترس گرگ
بچه اش می بلعد
اصغر محمودی( مور )
کرکس و گرگ و عقاب
دوباره خواهم دید
گوسفند و بره و گاو
پسری خواهم دید
می فروشد هر روز
سکه بچگی اش
می فشارد به بدن
تن سرد سرما
می رود تا پوچی
به دهان می گیرد فقر و بی پولی
من الاغی خواهم دید
که سفیر است به چین
و کسی خواهم دید
که از ترس گرگ
بچه اش می بلعد
اصغر محمودی( مور )