افساد، سفات و استهزاء؛ خطرات نفاق از دیدگاه امام موسی صدر


شریف لک‌زایی با بیان اینکه نفاق به تعبیر امام موسی صدر سه خطر افساد، سفاهت و استهزا دارد، گفت: وقتی کسی بر اساس مناسبات درست اجتماعی حرکت نمی‌کند، به یک معنا دارد فساد را نشر و گسترش می‌دهد و هنگامی که جامعه در معرض رفتارهای نادرست منافقان قرار می‌گیرد، توانایی‌های جامعه را کم می‌کنند، همچنان که پیوندهای اجتماعی را از بین می‌برند و در نتیجه این...

افساد، سفات و استهزاء؛ خطرات نفاق از دیدگاه امام موسی صدر

به گزارش ایکنا؛ هفتمین جلسه تفسیر قرآن امام موسی صدر با ارائه شریف لک‌زایی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، شب گذشته، 12 اردیبهشت‌ماه، به صورت مجازی برگزار شد که یکی از موضوعات مطرح شده در این جلسه بررسی نگاه تفسیری امام موسی صدر پیرامون مسئله دروغ و نفاق بود و در ادامه متن آن را می‌خوانید؛

بحث دروغ در روابط و مناسبات اجتماعی اخلال زیادی ایجاد می‌کند. رو در روی این بحث نیز صداقت است که امام موسی صدر در بحث‌های دیگری در مورد آن بحث می‌کند و از اهمیت آن در روابط اجتماعی سخن می‌گوید. در یک یادداشت بحث صداقت از دیدگاه امام موسی صدر را مطرح کردم که در فضای مجازی وجود دارد.

اما در ادامه بحث دروغ و کفر که به نوعی خلاف‌آمد ارتباطات هستی بود و مناسبات اجتماعی را به‌هم می‌ریخت، ایشان بحث نفاق را مطرح می‌کند و آیاتی که ارائه کردند نیز آیات 8 تا 9 سوره بقره است که خداوند می‌فرماید «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَ مَا هُمْ بِمُؤْمِنِینَ خَادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ مَا یَخْدَعُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَ مَا یَشْعُرُونَ؛ و برخى از مردم مى‏‌گویند ما به خدا و روز بازپسین ایمان آورده‏‌ایم ولى گروندگان [راستین] نیستند با خدا و مؤمنان نیرنگ مى‏‌بازند ولى جز بر خویشتن نیرنگ نمى‏ زنند و نمى‏ فهمند».

امام موسی صدر نفاق را بدتر از کفر و دروغ می‌داند

بحث نفاق در اینجا به صورت مفصل‌تری نسبت به دروغ و کذب و کفر مورد بحث امام موسی صدر قرار گرفته و در حقیقت در ادامه بحث‌هایی که امام داشتند این را نیز جزو یک بیماری و آسیب اجتماعی مطرح می‌کنند. به تعبیری که ایشان دارند، شاید نفاق بدتر از کفر و دروغ باشد، چون نفاق هم کفر و هم دروغ را با خودش دارد. یعنی نفاق مجمع رذائل است و همه رذائل را در خود به همراه دارد و منافق در درون، کافر و در سخنانش نیز دروغ‌گو است.

به لحاظ درونی کفر را دارد و به لحاظ عملکرد بیرونی و آنچه در کلامش ظاهر می‌شود به نوعی دروغ‌گو ممکن است تلقی شود. آنچه که اهمیت دارد این است که، امام موسی صدر این را به عنوان یک آسیب اجتماعی مطرح می‌کند که اگر جامعه‌ای بخواهد به توسعه و پیشرفت برسد، طبیعتا این آسیب اجتماعی را باید از خودش رفع کند. اما چرا آسیب است؟ چون به تعبیر ایشان منافق ملاک‌های اجتماعی را در ارتباط درست مردم و جامعه دگرگون می‌کند.

منشا نفاق ضعف نفس است

یعنی جامعه بر مبنای صداقت و راستی و درستی حرکت می‌کند و مناسبات آن در آن مسیر طی می‌شود، اما کسی که منافق است این را از مسیر درستش منحرف می‌کند و ایشان می‌گوید که منشا نفاق ضعف و فریب‌کاری است که منجر به این کار می‌شود. البته ضعف نفس ریشه این مصائب است و اگر کسی در نفس خود ضعیف باشد، باعث می‌شود که به این سمت حرکت و به تعبیر ایشان منشا این بیماری، ضعف و فریب‌کاری است. بنابراین اگر بخواهد تصحیحی شود، نفس باید خودش را درمان کند و این بیماری را از خودش دور کند.

به تعبیر ایشان، نفاق در زندگی و نفس انسان رشد می‌کند و روز به روز ممکن است در درونش بیشتر شود و جزو خصایص نفسانی خودش شود. ممکن است در آغاز چندان در نفسش رسوخ نکرده باشد، اما به مرور از این ویژگی برخوردار است که رشد کند و در نفس انسان راسخ و نهادینه شود و انس نتواند خودش را از این بیماری که بیماری فلج‌کننده است دور کند. ایشان آیات دیگری را نیز مطرح می‌کنند و تذکر می‌دهند که این آیات یک تصویرسازی روشنی از نفاق و منافقین به‌دست می‌دهد. اصطلاح تصویرسازی به نوعی بحث خیال است که خود آیات قرآن می‌آید و به نحو خیلی زیبایی این تصویرسازی را از منافقین انجام می‌دهد.

آیات 17 تا 20 سوره بقره می‌فرماید «مَثَلُهُمْ کَمَثَلِ الَّذِی اسْتَوْقَدَ نَارًا فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَکَهُمْ فِی ظُلُمَاتٍ لَا یُبْصِرُونَ صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لَا یَرْجِعُونَ أَوْ کَصَیِّبٍ مِنَ السَّمَاءِ فِیهِ ظُلُمَاتٌ وَرَعْدٌ وَبَرْقٌ یَجْعَلُونَ أَصَابِعَهُمْ فِی آذَانِهِمْ مِنَ الصَّوَاعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ وَاللَّهُ مُحِیطٌ بِالْکَافِرِینَ یَکَادُ الْبَرْقُ یَخْطَفُ أَبْصَارَهُمْ کُلَّمَا أَضَاءَ لَهُمْ مَشَوْا فِیهِ وَإِذَا أَظْلَمَ عَلَیْهِمْ قَامُوا وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَأَبْصَارِهِمْ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ مثل آنان همچون مثل کسانى است که آتشى افروختند و چون پیرامون آنان را روشنایى داد خدا نورشان را برد و در میان تاریکی‌هایى که نمى‌‏بینند رهایشان کرد. کرند لالند کورند بنابراین به راه نمى‌‏آیند یا چون [کسانى که در معرض] رگبارى از آسمان که در آن تاریکی‌ها و رعد و برقى است [قرار گرفته‏ اند] از [نهیب] آذرخش [و] بیم مرگ سر انگشتان خود را در گوش‌هایشان نهند ولى خدا بر کافران احاطه دارد زدیک است که برق چشمانشان را برباید هر گاه که بر آنان روشنى بخشد در آن گام زنند و چون راهشان را تاریک کند [بر جاى خود] بایستند و اگر خدا مى‌خواست ‏شنوایى و بینایی‏شان را برمى‏‌گرفت که خدا بر همه چیز تواناست».

به تبعیر ایشان قرآن یک تصویرسازی روشنی از منافقین ارائه می‌کند که می‌بینید همین تصویرسازی قرآن را که در جامعه وجود دارد و چقدر آسیب می‌زند. منافق همه‌چیز را برای خود و جامعه تیره و تار می‌کند و قرآن یک تصویر روشنی از انسان منافق در زندگی اجتماعی ترسیم می‌کند. به این معنا شاید یک منافق و نفاق، هم زندگی را برای خودش جهنم و تاریک می‌کند و هم برای دیگران این کار را انجام می‌دهد.

افساد، سفاهت و استهزا سه خطر نفاق در جامعه

اما نفاق به تعبیر امام موسی صدر سه خطر دارد که عبارت از افساد، سفاهت و استهزا است. افساد مشخص است، یعنی وقتی که کسی بر اساس مناسبات درست اجتماعی حرکت نمی‌کند، به یک معنا دارد فساد را نشر و گسترش می‌دهد و هنگامی که جامعه در معرض رفتارهای نادرست منافقان قرار می‌گیرد، جامعه را اینها ضعیف می‌کنند و توانایی‌های جامعه را کم می‌کنند، همچنان که پیوندهای اجتماعی را از بین می‌برند و در نتیجه از این منظر ایشان فرمودند این جامعه به فساد کشیده می‌شود. امام به نقش ستون پنجم نیز اشاره می‌کند که این افراد ستون پنجم هستند و جامعه را در معرض تناقض قرار می‌دهند. بنابراین چون اینها جامعه را در معرض ناپایداری قرار می‌دهند، یک نوع فساد در جامعه است و به تعبیر ایشان، نفاق مانند دیگر بیماری‌های مسری است و دیگران را نیز مبتلا می‌کند.

خطر دومی که جامعه را از ناحیه نفاق مبتلا می‌کند سفاهت است. در حقیقت سفاهت به این معنا است که کسی که بر اساس منطق عقلی رفتار نمی‌کند را سفیه می‌گوییم، چون منطق می‌گوید بر اساس صداقت و امانت رفتار کنید، اما وقتی بر اساس این منطق عمل نکند، یک نوع سفاهت است که ایشان می‌گویند ایمان است که انسان را به لحاظ فردی و اجتماعی قوی می‌کند و توانایی‌های انسان را بسیج می‌کند و تلاش‌هایش را همسو می‌کند و حتی توانایی‌های جامعه را نظم می‌دهد، اما اگر کسی ایمان نداشت و نفاق ورزید، به خود و جامعه‌اش ضرر می‌زند و منطقش، منطق عقلی نیست، بلکه سفیه است. بنابراین کسی که منافق است، سخنانش زیبا است اما به مقتضای سخن خود عمل نمی‌کند.

خطر سوم نیز استهزا است و در آیات قرآن نیز آمده که اینها وقتی نزد مومنان هستند می‌گویند با شما هستیم، اما وقتی به سمت غیرمومنان می‌روند می‌گویند با شما هستیم و مومنان را استهزا می‌کنیم. خداوند در آیات 14 و 15 سوره بقره می‌فرمایند «وَإِذَا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَى شَیَاطِینِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَکُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ اللَّهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَیَمُدُّهُمْ فِی طُغْیَانِهِمْ یَعْمَهُونَ و چون با کسانى که ایمان آورده‏ اند برخورد کنند مى‏‌گویند ایمان آوردیم و چون با شیطان‌هاى خود خلوت کنند مى‌گویند در حقیقت ما با شماییم ما فقط [آنان را] ریشخند مى‌‏کنیم خدا [است که] ریشخندشان مى ‏کند و آنان را در طغیانشان فرو مى‏‌گذارد تا سرگردان شوند.

بنابراین در این هر سه می‌بینیم که ارتباطات و مناسبات و تعاملات و آنچه در جامعه می‌گذرد به‌هم می‌ریزد و اگر در جامعه‌ای حتی درصد اندکی نیز نفاق وجود داشته باشد، ولی در جاهای بسیار حساس باشند و در مناصب حساسی این منافقان حضور داشته باشند، ضربات زیادی به ارتباطات اجتماعی می‌زنند.

انتهای پیام

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه گوناگون

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


نامه به دوست صمیمی ؛ 7 نمونه متن نامه به دوست ،جدید و محبت آمیز