طبع مهتاب


طبع مهتاب

ای کاش می شکستیم پیمان آشنایی پیش از زغال نیرنگ یا آتش جدایی ای کاش بسته می ماند دستان خسته ی ما تا دیده تر نمی گشت در حسرت رهایی اینک که از تو رستم با دیگری نشستم شاعر:موژان مجید

ای کاش می شکستیم پیمان آشنایی پیش از زغال نیرنگ یا آتش جدایی
ای کاش بسته می ماند دستان خسته ی ما تا دیده تر نمی گشت در حسرت رهایی
اینک که از تو رستم با دیگری نشستم دیگر مپرس از من که ای ماه من کجایی
این است طبع مهتاب کز رهرو رو ببندد در ظلمت شبانگاه بی شوق روشنایی
از من مگر چه دیدی؟ رازم مگر شنیدی؟ جز داوری چه دانی؟ یزدان خودستایی
هر کس که نقش دارد در پرده ی زمانه داند که نیست راهی تا شاهی از گدایی
معشوق فکر شعر و مهر و غزل سرایی عاشق به فکر جنگ و عشق و جهان گشایی
از مه بپرس از خویش آنگه که در گذار است گوید که آنچه هستی یا آنچه می نمایی

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


ویدیو / دلخوری رابعه اسکویی از مازیار لرستانی پس از شایعه ازدواج‌شان