شبی آغوش گرم و مهربانت آشیانم شد
و عشق پاک تو آرامش روح و روانم شد
چه شب ها غرق در چشمان زیبای توام ای ماه
نگاه آبی ات دریای صاف و بی کرانم شد
حضورت اشتیاق زندگانی را به من بخشید
و عشقت نو بهاری سبز در اوج خزانم شد
دگر تا عمر دارم مهر تو در سینه خواهد ماند
نگاه مهربانت عشق پاک و جاودانم شد
کنارت حال و احوال دل دیوانه ام خوب است
شبی بوسیدن لب های تو آرام جانم شد
شاعر: مهدی ملکی الف
و عشق پاک تو آرامش روح و روانم شد
چه شب ها غرق در چشمان زیبای توام ای ماه
نگاه آبی ات دریای صاف و بی کرانم شد
حضورت اشتیاق زندگانی را به من بخشید
و عشقت نو بهاری سبز در اوج خزانم شد
دگر تا عمر دارم مهر تو در سینه خواهد ماند
نگاه مهربانت عشق پاک و جاودانم شد
کنارت حال و احوال دل دیوانه ام خوب است
شبی بوسیدن لب های تو آرام جانم شد
شاعر: مهدی ملکی الف