غریبه.


غریبه.

بدونِ تو خودم را گم کرده بودم یادم رفته بود که چگونه بودم سخت دنبالِ دنیای قبل از تو می گشتم... لای تقویم های کهنه یادداشت های روزانه ام را میخواندم... بلکه شاید سرنخی از منِ پیشین راشاعر:زهرا قنبریان قاسم آبادی

بدونِ تو خودم را گم کرده بودم
یادم رفته بود که چگونه بودم
سخت دنبالِ دنیای قبل از تو می گشتم...
لای تقویم های کهنه
یادداشت های روزانه ام را میخواندم...
بلکه شاید سرنخی از منِ پیشین را بیابم...
تا حالا شده که با خودت غریبه باشی؟
تقویم ها...
یادداشت ها...
و تمام زندگی ام پیش از تو تشنه ی آمدنت بودند...
کودکی هایم صدایت میکردند...
ثانیه ها به شوقِ دیدن تو در پی هم می دویدند...
به اکنونم ننگر که فراموشی بر لحظه هایم سایه گسترانیده!
واینست قصه غریبانه دلم...
که حتی اگر میدانستم هم چون تویی در انتهای مسیرم است...
و
خدا گویِ سحر آمیزِ زمان را در دستانم می نهاد...
من باز هم آنرا بسوی تو میگردانم...
به رسمِ دیرینِ عشق...

غریبه.
این سروده به همراه فایل صوتی می باشد جهت شنیدن این فایل بر روی دکمه پخش کلیک کنید یا برای دانلود اینجا کلیک نمائید.

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


معما / زیر 10 ثانیه نسبت فامیلی ما رو حدس بزنید !!